از زانیار شنیده بودم امروز به دیدن آدرس جدید بهترین سایت همسریابی رفته همه چیز را برایش گفته اما ترس و آشفتگی اش از چیست ؟ مگر نه که باید آرام تر شده باشد ؟ با حرص دود سیگار را فوت کردم...
محکم تر به آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر ایرانی زدم
وقتی به خانه ام امد ترسیده بود انگار که از کسی فرار میکرد، باز هم آدرس جدید بهترین سایت همسریابی پیوند فکرها به سراغم آمدند و محکم تر به آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر ایرانی زدم صدای سشوار قطع شد و اندکی بعد در حالی که می گفت: از خواب بیدارت کردم وارد اتاق شد، مرا که دید ایستاد و متعجب بود می دانست هرازگاهی سیگار میکشم اما تا به ادرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر مرا در حال کشیدن ندیده بود میان دود آدرس جدید بهترین سایت همسریابی توران 81 خیره اش بودم بار اول که دیده بودمش موهایش دل سرسختم را لرزانده بود و حاال بعد از گذشت این چند وقت باز هم موهایش بی اختیارم میکند قدم جلو گذاشت و من خیره اش بودم، دست جلو کشید آدرس جدید بهترین سایت همسریابی را از بین انگشتانم گرفت و گفت: هروقت سیگار می کشی رنگ لبهات تیره میشه سرم را ادرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر تر بردم تا راحت خیره اش شوم سیگار را ناشیانه میان انگشتان ظر یفش نگه داشت، اولین پک را که زد صورتش در هم جمع شد و دلم بر ایش ضعف رفت.
آدرس جدید بهترین سایت همسریابی دوهمدم را از دستش قاپ زدم
خوشم آمد که ریه اش به دود عادت نداشت پک دوم را که زد آدرس جدید بهترین سایت همسریابی دوهمدم را از دستش قاپ زدم و او گفت: پس چرا من آروم نمیشم ؟ چشمان زیبا و کشیده اش را از نظر گذراندم و پک عمیقی به سیگار زدم و داشتم ته آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر ایرانی را روی جا آدرس جدید بهترین سایت همسریابی سرامیکی له میکردم که صدایش را شنیدم مگه نه که سیگار میکشی تا آروم شی؟
دست بردم یک نخ دیگر از پاکت بیرون کشیدم، بین لبهایم گذاشتم و او سیگار را از میان لبهایم کشید توی چشمانم نگاه کرد و گفت: نکش مطیعانه فندک ر ا روی پاتخت ی پرت کردم و او گفت: می خوای برم ؟ همزمان با جمله اش سرم به ضرب چرخید و نگاهش کردم، نمیدانم در نگاهم چه دید که آب دهانش را قورت داد و سرش را پایین انداخت قطعا آشفتگ ی حالش باعث بیان این آدرس جدید بهترین سایت همسریابی توران 81 شده بود چرا فکر کردی که دلم می خواد تو بری ؟
آهسته و از ته گلو نالید آخه از وقت ی اومدم خیلی تو خودتی. .. آدرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر ایرانی دستش را گرفتم کمی به جلو کشیدمش رو به رویم ایستاد و من گفتم: فکرم درگیر نباشه ؟ ساعت نزدیک به چهار صبحه، وقت ی درو به روت باز کردم نشناختمت. .. منی که شوهرتم تا ادرس جدید سایت همسریابی بهترین همسر تو رو توی اون لباس ندیدم اصال نمیدونم چطوری تا آدرس جدید بهترین سایت همسریابی اومدی داشت ی از دست کی فرار میکردی ؟ میگی تو خودمم ؟
با خودم درگیرم ؟ آدرس جدید بهترین سایت همسریابی دوهمدم درگیر فکرای مسخره ای هستم که بی اجازه تو سرم اومدن لب هایش را از هم باز کرد و گفت: دلم می خواست تو شرایط بهتر ی اون لباس رو تو تنم ببینی! نفسم را فوت کردم، واقعا از حرفهای من فقط همینش را فهمیده بود ؟دستم را توی موهایم فرو بردم، نگاهم را به پاهایش دادم ناخن های خوشرنگ و تمیزش هیچ شباهتی به وقتی که آمد نداشت، دیگر سیاه و کثیف نبود گفت: آدرس جدید بهترین سایت همسریابی آناهیتا بهت توضیح ندادم چون میدونم باور نمیکنی از کجا اینقدر مطمئنی ؟ موهایش را پشت گوش فرستاد و به فکر فرو رفت دستانش را گر فتم، آدرس جدید بهترین سایت همسریابی پیوند بود سرد سرد.