صدای مادرجون به گوشم رسید. ونوس، دست بزن دختر، سیاه بخت میشی! چاره ای نداشتم، آروم آروم، شروع کردم دستام و به هم کوبیدن که شیوا در آدرس جدید سایت همسریابی طوبی که از خنده قرمز شده بود، گوشی به دست نزدیکم شد و دوربین و به آدرس جدید سایت همسریابی طوبی 24 سلفی گرفت رو دوتامون و شروع کرد تکون دادن بدنش و هر هر خندیدن!کم کم خجالت کشیدم و گذاشتم کنار، و عصبانیت از دست شایان و مرسوله و خواهرش و دود کردم هوا و و به فیلمبردار، رفتم وسط دستور! درسا به زور پاهام و تو فضای ادرس جدید سایت همسریابی طوب بین صندلی ها تکون میدادم، یه طرف بدنم سمت ونوس بود و با اون می رقصید و یه طرف هم صبا...
اهنگ محبوب با پخش شدن همراه سایت همسریابی شیدایی و صبا بلند بلند خوندن
سایت همسریابی دوهمدم پریدم آدرس جدید سایت همسریابی طوبی 24 پایین و اهنگ محبوب با پخش شدن همراه سایت همسریابی شیدایی و صبا بلند بلند خوندن: من، با تو دلخوشم با تو قلبم میزنه زنده بودن عشقت برای من، مثل! از اولین نگاه بی قراره تو شدم خودم کاش، یه کاری بکنم...که بشی آدرس جدید سایت همسریابی طوبی! عشق، دیوونگیه داشتنت زندگیه... بهت عادت میکنم، چون تو رو دوست داااارم! با ذوق دست ونوس و گرفتم و به سختی چرخوندمش، پرید بغلم و زیر گوشم گفت: تو رو دوست ندارم درسا! بدون یک سال آخرای مراسم و رقص آخر عروس دومادِ واقعیمون! می تونست تمام خرابکاری ها و اذیت های مادمازل رو بشوره ببره از ذهنمون!مادرجون و دکتر آریان بعد از عقد مستقیم رفتن ماه عسل و برای مراسم نموندن.
بماند که مادرجون هم چقدر ادرس جدید سایت همسریابی طوب بود و آدرس جدید سایت همسریابی طوبی میزد زود تر برن، و هم ناراحت و عصبانی بود که نمیتونست با سایت همسریابی شیدایی برقصه و رو سرش شاباش بریزه! ونوس موجی به دستاش داد و با یه چرخش پشت به شایان ایستاد آدرس جدید سایت همسریابی طوبی 24 تنه اش رو تابی داد، قشنگ داشت دلبری می کرد نفله!نیمه برگشت سمتش و بوسی رو گونه اش کاشت که صدای دست وجیغ رفت هوا! تند تند شروع کردم سوت زدن و ریز ریز تکون دادن بدنم که چشمم به سینا خورد، صورتش افتاده بود و ِ چشماش خیره روبروش تو سایت همسریابی دوهمدم پسر ِ لیوان. آخی، جوجوی غمگین، سینا! درسا شدن و قالش گذاشتن و رفتن.
ادرس جدید سایت همسریابی طوب ببین چه دردیه، عاشق!
ادرس جدید سایت همسریابی طوب ببین چه دردیه، عاشق!برای اینکه بیشتر حرصش و در بیارم، بی اختیار پریدم وسط دختر پسرای فامیل و رقصیدن، همزمان حواسم بهش بود که ببینم ریختش، چه مدلی میشه! برای چندمین بار زیر چشمی نگاهش کردم که دیدم نیست، چشم چرخوندم میون جمعیت، کنار شایان و دوستاش در آدرس جدید سایت همسریابی طوبی بگو بخند دیدمش، سایت همسریابی دوهمدم! پا کوبیدم رو زمین و در نزدیک ترین نقطه یعنی جایی که ونوس با دخترا میرقصید، پریدم وسطشون و شروع کردم دوباره به رقص و خندیدن!کنارش و جلوی ونوس، دستی به لباسِ طبق تمرین با صبا رفتم ناناسم کشیدم و همزمان با صبا دستام و با ریتم آهنگ چرخوندم، آخ سینا یه حالی ازت بگیرم من! سایت همسریابی شیدایی لباس رزای قرمز نگاه کردم، که درسا آدرس جدید سایت همسریابی طوبی 24 که دستش به دامن روبروم، با تزئین خوشحال به ماشین عروس خوشگلش بود، نزدیکم شد.