همسریابی آنلاین هلو - همسریابی


آدرس سایت همسریابی بروجرد برای ازدواج

جاوید ساغر را پس میزند: چرا مرخص کردی، مگه شوهر نداره؟ سایت همسریابی شهرستان بروجرد مچش را محکم میگیرد و جلو میرود و رو به رویش می ایستد: کو؟

آدرس سایت همسریابی بروجرد برای ازدواج - همسریابی


آدرس سایت همسریابی بروجرد

 وارد خانه میشوند، ساغر ساک کوچیکی که متعلق به صنم هست را در دست دارد، ساک را به اتاق صنم میبردو خودش هم لباس عوض میکند. از اتاق خارج میشود: هنوز که ایستادی چرا لباس عوض نمیکنی. صنم با بغض لب باز کرد: آخرین بار با بچم که تو شکمم بود، اینجا بودم. سایت همسریابی بروجرد باز هم چشمانش پر میشود مسبب تمام این مصیبت خوده بی شرفش بود.

سایت همسریابی موقت بروجرد در حالی که به آشپزخانه میرفت زمزمه وار لب باز کرد

سایت همسریابی موقت بروجرد در حالی که به آشپزخانه میرفت زمزمه وار لب باز کرد: از اولم تو چشماش رنگی از دوست داشتنت نبود، از اولم تو رفتارش عوض شدنی نبود. صنم دردلش پوزخند زد، خواهرش هم نمیداند که دورش زدند. .. از اول هم رادفر ها یکدیگر را دور زدند، دور زدند و دور زدند. سایت همسریابی شیدایی بروجرد تا شب خیلی سعی کرد افکار صنم را بچرخاند تا حدودی هم موفق بود به خیال خودش چون صنم لبخند میزد. سرمیز شام سایت همسریابی شهرستان بروجرد نمکدان را برداشت کمی روی ساالدش ریخت، صدای زنگ اف اف دل هر دو را ریخت. .. صنم با عجز به سایت همسریابی بروجرد نگاه کرد. ساغر اخم کرد، دلش ندا میداد خودش باشد، سر امانتش شوخی نداشت. بلند شد اف اف را نگاه کرد، دید چقدرآشفته پشت در ایستاده...

مانتوی عبایی اش را روی دوش انداخت و شالش را چنگ زد و سرش کرد. از خانه بیرون زد و پله ها را به سرعت طی کرد. در ورودی را باز کرد و جاوید را دید همان بی غیرتی که در بیمارستان بر سر پرسنل عربده میزد که زنش دارد میمیرد کسی به دادش برسد. جاوید ساغر را پس میزند: چرا مرخص کردی، مگه شوهر نداره؟ سایت همسریابی شهرستان بروجرد مچش را محکم میگیرد و جلو میرود و رو به رویش می ایستد: کو؟ جاوید نگاهش میکند و گنگ منتظر است که ادامه دهد سایت همسریابی شیدایی بروجرد هم لب باز میکند: کو اون شوهر بی غیرتش؟ جاوید آب دهن فرو میدهد چشمانش سرخ است انگار که اصال نخوابیده، شرمنده سر میچرخاند و با بغض زمزمه میکند: جبران میکنم براش. سایت همسریابی بروجرد می ایستد و زمزمه میکند: حتما این کار رو بکن، تو محضر.

سایت همسریابی شهرستان بروجرد زمزمه میکند

جاوید گنگ نگاهش میکند و سایت همسریابی شهرستان بروجرد زمزمه میکند: با طلاقت همه چیز جبران میشه. جاوید به کثری از ثانیه رنگش سفید میشود و با ناباوری ساغر رو نگاه میکند و میگوید: حرف خودش نیست؟هست؟ ساغر شونه ای بالا انداخت و جاوید ادامه داد: حرف چشماش و دلش که نیست ؟هست؟ ساغر پوزخند صداداری زد و گفت: تو حرف چشم و دل شنیدن و فهمیدن، بلدی؟کور بودی اون مدت و ندیدی که میخوادت و این کار رو باهاش کردی... جاوید سری تکون داد و گفت: میخوام ببینمش. و تنه ای به سایت همسریابی شیدایی بروجرد زد و به سرعت به طرف پله ها رفت و سایت همسریابی موقت بروجرد هم به دنبالش پا تند کرد کاش برسد و جلویش را بگیرد، صنم صبرش سر آمده. .. کاش بیخیالش شود. در واحد نیمه باز است جاوید با کفش وارد میشود و لب باز میکند: صنم.

صنم با وحشت از پشت میز بلند میشود و از آشپزخانه بیرون میرود. نگاهشان به هم گره میخورد هر دو بی خوابی کشیدند هر دو آشفته ترینند. صنم زمزمه میکند: سلام. سایت همسریابی بروجرد جا میخورد و جاوید نفسش را عمیق بیرون میدهد با ترس لب باز میکنم: آماده شو بریم خونمون. صنم لبخند کجی میزند دستی به شکمش میگذارد و آهسته تر از همیشه لب میشکافد: دیگه دسته گلی تو شکمم نیست که باهات بیام. سایت همسریابی موقت بروجرد با شوک نگاهشان میکند. صنم به ساغر نگاه میکند و سایت همسریابی شیدایی بروجرد هم خیلی زود میفهمد، کلید خانه را برمیدارد و میگوید: تو پارکینگم. از خانه بیرون میزند. جاوید با تمام توان جلو میرود و رو به روی صنم می ایستد: ببخشید. صنم لبانش کج میشود و زمزمه میکند: دمت گرم، تو مرامت رو نشون دادی من مدیونتم حسابی... 

مطالب مشابه


آخرین مطالب