باربد بود! دلم برایش تنگ شده بود. آنقدر که شب ها خوابش رو میدیدم و دلم واسه بازوها و دست های سفتش تنگ شده بود، دلم واسه بغل کردنش و اون آرامشی که تو ذاتش بود تنگ شده بود نمی دونم چطور می خوام تحمل کنم چند ماه این فاصله ها رو روز سوم بستری شدن کمند بود و بخاطر خواهش های آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری من جام رو با کسی عوض نکردم و همراه موندم اما واقعا خسته شده بود! دلم می خواست برم پیش باربد و شب رو روی یه تخت نرم و راحت بخوابم البته همه کارهای کمند رو خود محمد می کرد و من فقط اون جا حضور داشتم ساعت نزدیک های ده صبح بود که اومدن پانسمان صورت کمند رو کاملا برداشت و آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری ریمیکس با ذوق و شوق فراوون با پنبه شروع کرد به شستن و تمیز کردن پوست و صورت اهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری توبه عشق من اسیری.. . آنقدر با وسواس صورتش رو از خون مردگی و چای چسب پاک می کرد که منم با اشتیاق داشتم بهش نگاه می کردم! آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری دست کشید رو لب هاش از اینا داری ؟
دانلود آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری ریمیکس هر دو خندمون ترکید
منو دانلود آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری ریمیکس هر دو خندمون ترکید کمند ا آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری ریمیکس دیگه پرو نشو قبل ا ز این که کمند بیشتر مخالفت کنه یه رژ لب گیر آوردم دادم دست محمد آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری به عشق من اسیری سرش رو به چپ و راست تکون میداد اما آخر سر اهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری وحید مرادی سرش رو گرفت و با وسواس رژ رو روی لب های کمند زد محمد سرش رو کشید عقب و یه بوس واسه اهنگ مازندرانی دیوانه ی زنجیری فرستاد نمیذاری بوست کنم از دور برات می فرستمش تا صو رت کمند خوشگل شد و تمیز با ذوق و شوق گفت قربون اون صورتت بشم! من بمیرم ولی دیگه صورت تو زخم نشه اهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری توبه عشق من اسیری خجالت کشید و به من نگاه کرد منم کم نیاوردم.
آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری به عشق من اسیری باز گفت
به جاش جواب دادم کاش زبون شما هم چیزیش نشه کمند خندید و لب آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری به خنده آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری به عشق من اسیری باز گفت: بلندتر بخند دلم تنگ شده واسه چال گونه هات عزیزم کمند سرش رو چرخوند به طرف اهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری وحید مرادی جلوی دنیا زشته پیر مرد خندم گرفت محمد بذار یاد بگیره بر آیندش خوبه دیگه اهنگ مازندرانی دیوانه ی زنجیری ریمیکس خندش عمیق تر شد که محمد تخته شاستی ای که برگه وضعیت کمند رو روی اون قرار میدادن رو برداشت و با انگشت هاش روش ضرب گرفت خیلی قشنگ میزد!
طوری که رقصم گرفت و شروع کردم به تکون دادن خودم با ضربه آهنگش آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری ریمیکس و اهنگ مازندرانی دیوانه ی زنجیری با چشم های گرد شده داشتن نگاهم می کردن و محمد با انرژی بیشتر شروع کرد به زدن.. . خودم موسیقی خونده بودم و قشنگ حس میکردم که ضربه های اهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری وحید مرادی روی اون تخت فلزی، حرفه ایه با تند شدن آهنگش و آواهایی که از خودش در می آورد منم بامزگیم گل کرد و رقصمو تندتر کردم.. . خودم از ادا بازیم خندم گرفته بود! اما دانلود آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری ریمیکس فقط نگاهم می کرد آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری هم چشم هاش نمیدونم چرا پر از اشک شده بود! تا ادا بازی هام بامزه تر شد آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری به عشق من اسیری و محمد هم لبخند اومد رو لب هاشون، خندیدن هاشون رو دوست داشتم.. . هی من ادا در می آوردم هی محمد تیکه های بامزه می پروند.. .
شاید یه نیم ساعتی شد که صدای خنده ها و حرف زدن هامون پخش شده بود تو اتاق و من تازه متوجه زیبایی اهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری توبه عشق من اسیری شده بودم! صورتش تپل و نرم بود طوری که دلم می خواست بوسش کنم هی! مخصوصا الان که آهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری ریمیکس خوشگلش کرده بود.. . هرلحظه رابطه بین کمند و اهنگ مازندرانی دیوانه زنجیری وحید مرادی بهتر می شد و این باعث شادی و خنده بیشتر بینمون می شد جو اتاق رو دوست داشتم محمد که یه لحظه از رسیدگی به کمند جا نمی موند