
هرگز نمیفهمید کی ابراز محبت میکند و کی مسخره میکند و کی خلوت میکند و کی سر کارش میگذارد، این یکی خیلی رک محبت میپراند و این خیلی رک پراندن اصلا از نظر معین فقط تو رو خوب نبود.
آقای معین فقط تو تصویری؛ من باید امروز زود برم
آقای معین فقط تو تصویری؛ من باید امروز زود برم. شما هم که تو دفتر به من یه کار خاص نمیدید که سرم یه جا بند بشه! میشه زودتر برم؟! معین فقط تو تصویری هنوز بِروبِر نگاهش میکرد و کمی سرش را پایین و نزدیکتر آورد. -کار خاصت دوست داشتن منه، دیدن منه، قبول کردن منه. من نمیفهمم معین فقط تو رو! چرا نمیتونی شانسی رو که هی داره میگه من رو بچسب ببینی!
من یه سرمایه دارِ توپم!
میتونم زندگیت رو از این رو به اون رو کنم!
نمیخوام پز پولم رو بدم به ؛
فقط دارم میگم همه چی برات فراهم میکنم همه چی. فقط دلت رو بده دستم؛ بذار ازدواج کنیم. بریم ماه عسل ترکیه؛ تو سواحل آنتالیا واسه خودمون بچرخیم
سر تا پات رو مارک میپوشونم؛ خودت رو برند میکنم تو بهترین کشور، مدلت میکنم! اصلا بازیگر میشی با این چهره ی زیبا میتونی خیلی زود سری از سرا در بیاری و بشی یه سوپر استار! بعد پولت از پارو بالا بره. خودت بشینی فکر کنی آفرین خوب کاری کردم. معین فقط تو ریمیکس من الان؛ مثل یه تشنه ام که کنار برکه ام و نمیتونم دست دراز کنم بدون اجازه! اجازه بده حالا که همه ی خونوادت راضین، اجازه بده! تو رو جون مادرت... به چی قسمت بدم؟! من دارم میمیرم بدون تو. وسوسه شده بود. معین فقط تو ریمیکسِ دنیا ندیده و ندار و بی چیز و به قولِ معین فقط تو کامل، جوجه ی مقصود خاصی که شاید برای خیلی ها هیچی نبود و مجبور بود تا ته عمرش جیره خوار امثال معین فقط تو کامل و بالایی ها باشد؛ وسوسه شده بود و این به نظر خودش خیلی بد بود اگر پول و اعتبار و این دنیای زرین معین فقط تو موزیک ویدیو را میگرفت و معین فقط تو کامل را میداد. رسیده بود خانه و کنار سینی بزرگ گرد مسی نشسته بود و سبزی پاک میکرد و هی با خودش میشمرد: معین فقط تو موزیک ویدیو مهربونه... خب معین فقط توم مهربونه... نیمه ی ایرادگیر ذهنش سریع پرید وسط قیاسش: »چرا مهربونه؟
همین معین فقط تو بود که مرتب بهت انگ هیچی نبودن
همین معین فقط تو بود که مرتب بهت انگ هیچی نبودن رو میزد و همین معین فقط تو بود که..بابا؟ صدای پدرش را که شنید از جایش پرید و رفت کمکش کند بایستد. موقع که میشد باید میرفت میگرفت. بازوی پدرش را که گرفت صدایش دوباره شنیده شد: امشب مهمون داریم بابا یه دستی به خونه بکش. سر معین فقط تو ریمیکس به سمت چهره ی رنگ پریده ی پدرش چرخید.
مهمون؟
آره معین فقط تو اهنگ جدید جان امر خیره. به امر خیر که رسید، معین فقط تو رو از خجالت دهان بست و فکر کرد نکند معین فقط تو موزیک ویدیو ؟
معين فقط تو داخل باغ جاده ی قدیمی معین فقط تو اهنگ جدید نئومای سمت محله ی بیجاری ها برو و بیای پیزایی بود و این بار همه برای قدم بزرگی آمده بودند که بعد چندین ماه کار طاقت فرسای معين فقط تو برداشته شده بود. فرانک با شب نامه ی بیست و هشت فوریه از دور آخر کنار رفت و جانشینش که ید بیضایی در اطاعت قربان گفتن داشت این روزها، آمده بود وسط؛ کسی که به قول خودش شیطان زندگی اش شده بود، صاحبکار این روزهایش و چاره ای نمانده بود جز اینکه تمام راه و چاه های پیزایی را بپذیرد و این وسط نانی را بزند به روغن که دوباره خون بهاروندی اش قوت بگیرد. گوهر نژاد جلوتر آمد و با لبخندی تحسین آمیز و تشویق کننده، دست معين فقط تو را محکم فشار داد و عمودی تکان داد. -آقای بهاروند واقعاً بهتون تبریک میگم! شما شایستگیش رو داشتید؛ امیدوارم بتونم همینطور شاهد رشد شما باشم تو این حیطه. کدام حیطه را میگفت؟ حیطه ی دلالی و همه کاره و هیچ کاره ی پیزایی؟! پشت بندش سه نفر که از پشت میز نشین های دوران فرانک بودند، نزدیک شدند که معین فقط تو تصویری کنار گوشش زمزمه کرد: -این قاجار و اون یکی سمت چپم کرباس چیه. اگه کمی خرده گرفتن به کارت و ابرو بالا دادن و خواستن خط و نشون بکشن بابت فرانک به روت نیار؛ پنجه تیزن این دوتا!