
آهنگ های جدید ترکی لب باز کرد که بگوید فعال حرفش را نزن و اهنگ های جدید ترکی 1400 صیاد اینبار انگشت اشاره اش را تند باال آورد و تیز نگاه آهنگ های جدید ترکی کرد.
-اگه اینبار بگی تا چی میخواد، از همین طبقه ی سوم خونه م پرتت میکنم سه تا خیابون اونورترا! آهنگ های جدید ترکی این بار از حرف خاله صیاد قاه قاه خندید. بعد با همان اهنگ های جدید ترکی اینستا باز مانده از خنده به قیافه ی تپل خاله صیاد خیره شد
آهنگ های جدید ترکی شاد باز سکوت کرد
آهنگ های جدید ترکی شاد باز سکوت کرد و خاله صیاد به نشانه ی همه ی سکوت های آهنگ های جدید ترکی شاد هل هله کشید. بلند شد و دست هایش را به سمت سقف خانه اش باز کرد و بلند گفت: آهنگ های جدید ترکی شاد شال سفیدِ بافت دست آسمان را دور گردنش سفتتر کرد و دستانش را به هم گره زد. -خاله مگه بخاری خاموشه؟ چرا اهنگ های جدید ترکی اینستا اینقدر سرده؟ سرما نمیخوری؟
خاله نگاهی به آهنگ های جدید ترکی آذری انداخت و سریع با آن پاهای گوشتالو دوید سمت بخاری.
بعد هم با بلند شد و برگشت سمت آهنگ های جدید ترکی آذری و دست گذاشت روی پیشانی اش. -چرا اینقدر داغی؟ دست راستش را گذاشت روی پیشانی خودش و دوباره پشت دست چپش را چسباند به پیشانی آهنگ های جدید ترکی آذری. -تو که توی تب داری میسوزی.
- چطوری سر پایی مادر؟
- الهی بمیره خاله ت!
- الهی دورت بگردم!
- الهی فدات بشه خاله ت!
بعد هم دوید داخل اتاق گوشه ی هال و با یک پتوی آبی و سفید برگشت کنار اهنگ های جدید ترکیه ای 2021. -پاشو پاشو بشین کنار بخاری پتو بندازم روت. اهنگ های جدید ترکیه ای 2021 از جایش تکان نخورد.-خاله چیزیم نیست که. چرا شلوغش میکنی؟
خاله صیاد اخم کرد و محکم با پتو زد روی ساق دست اهنگ های جدید ترکیه ای 2021. -چیزیت نیست؟ گفتم رنگ به رو نداره، یه چیزیش هست؛ ولی جدی نگرفتم. تو داری توی تب میسوزی. چند وقته اینطوری شدی؟ از کی؟ که صدای در آمد. خاله صیاد سرش برگشت سمت در و در همان حین، دست اهنگ های جدید ترکی خواننده زن را گرفت و کشاند تا بخاری. اهنگ های جدید ترکی خواننده زن روی زمین نشست و خاله در حینی که پتو را تا شانه میانداخت باالی اهنگ های جدید ترکی خواننده زن گفت: -فکر کنم صدیقه ست. آهنگ های جدید ترکی اول بیخیال پتو را کشید باال و بعد یاد شال سفید آسمان افتاد. تا پتو را بزند کنار و شال هفت دور پیچیده شده ی دور گردنش را باز کند، خاله ی فرز و چابکش رسیده بود به پایین پله ها. از جایش بلند شد و رفت اتاق اصغرآقای بیامرز و یک راست پرید سمت کمد لباس های زمستانی و بازش کرد. شال را با احتیاط گذاشت روی اورکت قدیمی یادگاری اصغرآقا و بعد یادش افتاد که همیشه خاله صیاد میگفت »یادگاری نگهش داشتم؛ ولی شگون نداره دست بزنی بهش ها. یه وقت برنداری محض امتحانم بپوشیش. تو هنوز جوونی.« و بعد خرافات آهنگ های جدید ترکیه ای شاد زنکی آهنگ های جدید ترکیه ای شاد دور حلقش را گرفت و شال آسمان را سریع از روی اورکت برداشت تا جای دیگری بگذارد. صدای احوالپرسی کردن صدیقه از داخل حیاط میآمد:
-نه مادر. -نپوشیده بود اهنگ های جدید ترکی اینستا رو؟
-چرا اون که دور گردنش بود؟
-پس پوشیده؟
قشنگ بود؟
کل بازار رو گشتیم. اون مغازهای که نشون کرده بودم، تموم کرده بود. مجبور شدم سه تا خیابون راهش ببرم تا لنگه ی همون اولی رو پیدا کنم. حاال کجا هست؟ اینجاست؟ آهنگ های جدید ترکی مانده بود شال را کجا بگذارد. یکهو یاد دستشویی افتاد که صدیقه هیچ وقت جای دیگری دستشویی نمیرفت. اهنگ های جدید ترکی 1400 صیادش هم که از توالت فرنگی استفاده میکرد به خاطر درد زانویش و داخل این دستشویی کسی پا نمیگذاشت؛ مگر مهمانی اگر میرسید.