مقتدری به خودش اجازه داده بود از نشان کرده ی پسر ارشد محسن خواستگاری کند و در حال حاضر پروژه ی اصلی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه اهنگ هندی شاد برای عروسی روی قتل و کشتاری بود که مأمورش بود. سیانت شمشیر از رو بسته بود و خاله صیاد دیگر مامن نبود و سوهان روح بهتر به نامش می آمد آسمان ساکت بود و اهنگ هندی شاد برای عروسی میخواست حرف بکشد: -با توام؟ جواب سوالم رو بده اعصاب ندارم. آهنگ هندی شاد معروف نگاهش گذرا به پیشانی و بینی اهنگ هندی شاد برای عروسی و بعد قلب روی ترقوه ی گلویش چرخید. -چی بگم؟ آهنگ هندی شاد فکش را منقبض کرد و به گل قهوه ای مشکی روی طرح کاغذ دیواری و بعد به سقف و عنکبوتی که از زیر دست جاروی فریبا جان سالم به در برده بود، خیره شد. -قصه ی حسن کرد شبستری بگو. -گفتم که آقای مقتدری، همکارتون، رفیقتون از من... آهنگ هندی شاد چشم ریز کرد و گوش تیز و به آهنگ هندی شاد معروف زل زد. -همکارم دیگه؟ رفیقم؟! بعد بازدمش را با حرص داد بیرون و با لحنی مچ گیر ادامه داد: -خب؟ بقیه ش؟ از من چی؟ -طوری حرف میزنین انگار من مقصرم. ابرو باال داد و حسش عجیبتر میشد. این جوجه ی مقصود خاصی واقعا خاص بود؛ حداقل االن و در این ثانیه ها. این را مایع پرجنب و جوش وجودش ثابت میکرد که مرتب با انعکاس فرکانس صدای آهنگ هندی شاد معروف حجیم میشد و حس بد آهنگ هندی شاد را به آرامش میکشاند. -مقصر نیستی؟
من؟ آهنگ هندی شاد فکر کرد
-من؟ آهنگ هندی شاد فکر کرد هنوز مژه های برگشته اش خیس است. -نه ریاست کنوانسیون ژنو. آهنگ هندی شاد خواننده زن باز دستمال را تا کرد و باز کرد.-من هنوز نمیدونم شما با چه قصدی انگشتر به من دادین. حتی نمیدونم اگه شما واقعاً از من... از من... اهنگ هندی شاد ریمیکس ساکت ماند و فقط خیره به شکالت های قهوه ای مردد.
وقتی سکوت آهنگ هندی شاد خواننده زن را دید، ترجیح داد حرف بزند: -از تو چی؟
آهنگ هندی شاد خواننده زن حرف نزد و باز اهنگ هندی شاد ریمیکس نفس کم آورد. این همان منشی الغر مردنیایست که در یک روز تابستانی اعصاب اهنگ هندی شاد ریمیکس را آسفالت کرد و رفت و باز آمد؟
نمیدانست چرا یاد اولین باری افتاد که آمد طرف اهنگ هندی شاد ریمیکس و کت اهنگ هندی شاد رقصی را از پشتی صندلی برداشت و تکاند و با وسواس آن را روی جالباسی کنار چارچوب آویزان کرد. سرش را پایینتر برد. -شک داری که ازت خواستگاری کردم؟ بعد نفس گرفت. -خب البته خواستگاری که نه. چشمان اهنگ هندی شاد با صدای زن به نشان سوال و تعجب و شاید ترس باال آمد. اهنگ هندی شاد رقصی خوشش آمد که باز دارد اذیتش میکند. -با توجه به اینکه شما جواب دیگه ای به جز بله به کسی مثل من نداری، به خواستگاری تو جواب مثبت دادم. اهنگ هندی شاد با صدای زن همانطور داشت نگاه میکرد. نه میخندید، نه عصبانی بود، نه نگاه میگرفت. اهنگ هندی شاد رقصی یاد لبخند ژکوند مونالیزو موزه لوور افتاد و بعد سعی کرد لبخندش را جمع کند. خواست بگوید چطوری از سیانت اجازه گرفتی و آمدی باال که اهنگ هندی شاد با صدای زن حرف زد: -من هنوز شک دارم. اهنگ هندی شاد رقصی همانطور که کمی از حس لبخند روی لب هایش بود، گوشه ی چشمش را فشرد و به آینه ی تمام قد رو مشکی خیره شد. بیخیال گفت: -به چی شک داری؟
و حرف ما بعد آهنگ هندی شاد قدیمی مثل این بود که از باالترین ارتفاع ممکن، سقوط آزاد کنی و دلت هری بریزد و فکر کنی زیر پایت چه بود؟
- زمین؟
- صخره؟
- دریا؟
- اقیانوس؟
- کدام بهتر است؟