ولی.... برگشت به سمتم: ولی نمیتونم داداش ازدواج اسلامی اهل سنت رو تو این وضع ببینم! دلم براش می سوزه. خیلی تنهاست! یکم شرمنده شدم. گفتم: ازدواج موقت در اسلام اهل سنت میخوام زینب. نه تو چرا باید معذرت بخوای. توقع زیادی بود که بخوام ازدواج اسلامی اهل سنت رو بریزی به پای کسی که نمیشناسیش؛ ولی داداش محمد امین خیلی کتاب ازدواج اسلامی اهل سنت!
اونقدر خوبه که اگه اون به جای احمد بود شاید اینقدر احساس بدی نداشتم! خندیدم و برای این که فضا عوض شه گفتم پس داری میگی یه مورد تیکه ی محض رو از دست دادم؟ بی اختیار برگشت به سمتم و با لحن عجیبی گفت: آره واقعا. خندهم محو شد. زینب ادای ازدواج اسلامی اهل سنت و شیعه جدی رو درآورد: یادم باشه روش فکر کنم. ترکیب تو و محمدامین میشه یه دختر چشم عسلی و مژه بلند با پوست گندمی و قلوهای! آخ که عمه قربونش بره!
خندیدم و گفتم: ازدواج اسلامی اهل سنت هی داداش داری اشتباه میزنی! من خر نمیشم! خندید و شیطنت آمیز بهم نگاه کرد و گفت: ولی محمدامین خر میشه، خیلی هم راحت خر میشه! خنگ نیستا، ولی پایه ی خر شدنه! دستهاش رو به هم مالوند و گفت: باید برم یه نقش های چیزی بریزم! یوهاهاها! انگار نه انگار که دو دقیقه پیش داشت گریه می کرد. ازدواج اسلامی اهل سنت این دیگه چه گودزیلایی بود گیر من افتاد! ازدواج اسلامی اهل سنت رو روشن کرد و حرکت کرد. کتاب ازدواج اسلامی اهل سنت رو روشن کرد و خیلی راحت زیادش کرد.
البته فقط در حدی که گوش ما دوتا کر بشه نه بقیه! صدای ماه رزین که پخش شد به زور جلوی خندهم رو گرفتم! زینب فهمید و گفت: ها چیه؟ خسته صدا ندیدی؟ این بدبختم خواننده ست دیگه! دیگه خندهم رو ول کردم و گفتم: ازدواج اسلامی اهل سنت و شیعه از تو بیشتر از این هم انتظار نمی رفت زینب! اخمی کرد بهم و دستش رو برد سمت دکمه ها. خندهم بند اومد. رفت رو آلبوم بعدی. داشتم از تعجب شاخ درمی آوردم که سریع صداش رو کم کرد.
به کتاب ازدواج اسلامی اهل سنت داد
خاک به سرم! داشت واندایرکشن پلی میشد! با تعجب سرم رو به سمتش برگردوندم و چشم های گرد شدهم رو انداختم سمتش. چشمکی زد و نامحسوس به کتاب ازدواج اسلامی اهل سنت داد و با صدای ریزی با آهنگ همراهی کرد: ازدواج موقت در اسلام اهل سنت و سرخوش حواسشو جمع رانندگیش کرد. من هم با آرامش تکیه دادم و گفتم: فکرش رو هم نمیکردم واندایرکشن گوش کنی. ازدواج اسلامی اهل سنت با شیعه: پاش بیفته همهچی گوش می کنم.
اکسو، استارست، کتاب ازدواج اسلامی اهل سنت یاس، حتی اینا و ریحانا و کشا و این دخترهایی که لباس بیناموسی میپوشن! منتهی بستگی به آهنگش داره! با خنده گفتم: تو واقعا عجیبی! آره داداش محمد عارف میگه من بی عفت ترین دختر فامیلم! البته به شوخی میگه؛ وگرنه کلی با هم می شینیم فیلم میبینیم. زنداداشم هم میشینه باهامون. فرهاد و فائزه چه ازدواج اسلامی اهل سنت با شیعه باحالی دارن! خندید. ازدواج اسلامی اهل سنت و شیعه آره واقعا با هم خوش می گذرونیم. دیگه چیزی نگفتم. به شیشه نگاه کردم و ازدواج اسلامی اهل سنت که کنار خیابون راه میرفتن. ازدواج موقت در اسلام اهل سنت و مغازه ها، ازدواج اسلامی اهل سنت و آپارتمان ها! به آسمونی که الیهای خاکستری از دود روش رو پوشونده بود. زینب یهو همراه آهنگ شد.