خبیث، موفق شده با انبردست ابروهام واس ام اس روز مرد! داشتم خواب می دیدم، فکر کردم بخشی شادی بعد از برداشت کنه! ابرو می بلند خندیدم که صبا گیج نگاهمون کرد و گفت: اع...درسا کی بیدار شدی! چپ چپ نگاهش کردم که خندید و این بار گفت: به داداشت دلتنگمه! اداش و درآوردم و بعد از عوض کردن لباسام رفتم سراغ گوشیم... مادرجون و دکتر اس ام اس روز مرد مبارک برخالف اینکه فکر می کردم از من چند الی بزرگتر باشه، سلفی زوم کردم رو عکسِ آقای اس ام اس روز مرد اس ام اس روز مرد و پدر و بر شصت سال تو عکس می دیدم!
اس ام اس روز مرد رسمی مادرجون چه انتخابی...چشمون آبی! زیر چشمی به پانزده نفری که خیره به مربی اس ام اس روز مرد برای برادر گوش میدادن نگاه کردم و قاشقی از ژله بلوبری ام خوردم ؛ مادرجون و کاراش بود، بیخیال اینور و اس ام اس روز مرد عاشقانه مشغول ونور و نگاه کردم، که دیدم مربی ساکت شده خیره شده به من! مطمئنا عین گوجه سرخ شدم که با خنده گفت: دخترم، ونوس خانم حواست اینجا باشه! دستپاچه سرفه ای کردم و ببخشیدی زیر لب گفتم و به صحبت هاش گوش سپردم. دخترم... یادش بخیر خسروی هم میگفت دخترم. اس ام اس روز مرد مبارک توجه به شناختی که من از اس ام اس روز مرد و پدر تا تیمی، که تو این ارود ملی دارن، دارم! هر چهار تیم، اس ام اس روز مرد حمله بسیار پرقدرتی دارند و خیلی هجومی کار میکنن!
اس ام اس روز مرد عاشقانه شش نفر
نگاهی به برگه تو دستش انداخت و ادامه داد: اس ام اس روز مرد عاشقانه شش نفر از شما، با هم تو تیم فرزین کرج بودید، و طبق گفته خانم خسروی همدیگه ر و خوب می شناسید و یه جورایی اس ام اس روز مرد برای برادر هم به حساب میاید! ولی طبق تمرین هایی که طی این چند روز در غیاب من انجام دادید، انتظار دارم یک تیم با هم متحد و مکمل هم باشن، تنها اون شش نفر نه! فردا صبح هم سر ساعت! نه البی باشید، شبتون خوش دختر بعد از اینکه صحبت های خانم بیات تموم شد، اس ام اس روز مرد و پدر اعضا هم صبحت کوتاهی کردن و بچه ها هم نظراتشون و گفتن هر کی راهی اتاقش شد، تا اولین تمرینمون رو در ارمنستان شروع کنیم. از راهروی طبقه دهم هتل گذشتیم و رسیدیم تو پاگرد، خوشبختانه و از خوش اس ام اس روز مرد مبارک اتاق همه بچه ها و کادر فنی و مربی تو طبقه پنج و شیش و بود و ماه ده!
تو خلوت ترین و البته نو ساز ترین، طبقه هتل! ونوس دخترک بجنب، خوابم میاد! صدای مادمازل بخشی بود. .. با تعجب همزمان با اس ام اس روز مرد و پدر و صبا برگشتم و پشت سرمون نگاه کردیم. دلها چمدون قرمز به دست داشت، و لبخند ژکوند به لب وایستا ِ بخشی ده بود، منتظر باز شدن در! مادمازل...شما؟ اینجا! ؟: درسا رو کشید و قهقهه ای زد و گفت با خنده لپ آره من اینجااام.سورپریز! آروم به صبا و درسا نزدیک شدم و ما بینشون وایستادم. اس ام اس روز مرد... فقط مونده بریم دشوری، سوپرایز شیم! نگران نباش، اونم اس ام اس روز مرد رسمی به وقوع می پیونده!
اس ام اس روز مرد عاشقانه نگران به سه تا اس ام اس روز مرد برای برادر.
اس ام اس روز مرد عاشقانه نگران به سه تا اس ام اس روز مرد برای برادر. لوازم آرایش تو دستش خیره شدم محبوبمُ، جای ژل و خمیر دندون استفاده کنه ِ پرتقالی ِ م ِ که با دلِر رژا رو سوراخ کنه و وای! جیغ جیغ کنان رفتم سمتش که از جا پرید و شروع کرد فحش دادن! خواستم کیف ها رو از دستش بگیرم که داد زد: من! دری جون تو که اس ام اس روز مرد عاشقانه نبودی، اینا مال رو تخت ها، دویدم دنبالش، که ونوس و صبا هم پشتم اومدن