
با خجالت به کانال ازدواج موقت با عکس اشاره کردم که اونم لبخند بدجنسی زد و کار خودشو کرد و کنار گوشم گفت تا تو باشی دیگه اینجوری وسط کوچه به من لبخند نزنی! خودمو ازش جدا کردم و بهش چشم غره رفتم اونم ریز ریز می خندید دویدم و با موسسه ازدواج موقت ثامن که داشت می رفت سمت در هم قدم شدم که گفت در ضمن توی شیشه دیدم و به شیشه سرتاسری پنجره اتاق اشاره کرد راست می گفت انعکاس نور بعد از ظهر توی شیشه باعث شده بود شیشه مثل آینه بشه!
موسسه ازدواج موقت ثامن معلوم بود
الان هم موسسه ازدواج موقت ثامن معلوم بود لجم گرفت و گفتم نمی تونستی به روم نیاری؟ کانال ازدواج موقت با عکس کنار در کفشاشو در آورد و خیلی خونسرد گفت نه مزه اش به همینه که بزنی حال طرفو کمپلت بیاری پایین! و در حالی که تقریبا داد می زد گفت موسسه نیکان ازدواج موقت مهمون نمی خواین؟پرید تو! دست به کمر برگشتم و به موسسه ازدواج موقت ثامن گفتم خیلی لوسی موسسه صیغه یابی دید چکار کردی؟ ساکو گذاشت و کفشاشو در آورد و اونم خونسرد جواب داد چکار کردم؟ یه ماچ ناقابل بود! و اونم رفت تو! بفرما اون از دوستم اینم از شوهرم یک از یک خل تر پوفی کردم و رفتم تو! که دیگه بهش می گفتم موسسه نیکان ازدواج موقت با همون لبخندای خاص خودش اومده بود به استقبالمون که بهش چسبیده بود از خودش کند
از دست موسسه صیغه یابی گرفت
ساک منو از دست موسسه صیغه یابی گرفت و روبه منگفت وای نمی دونی چقدر تو این یه هفته جات خالی بود نبودی ببینی بعضی ها یه اخم و تخم کرده بودن موسسه صیغه یابی که داشت می رفت سمت اتاقش برگشت و با تعجب گفت من کی اخم و تخم کردم؟ موسسه نیکان ازدواج موقت پخی زد زیر خنده و موسسه صیغه یابی به گفت بفرما و رو به گفت مگه من اسم تو رو بردم؟ گفتم بعضی ها! در ضمن تو دیگه کارت از اخم و تخم گذشته بود این بار منم داشتم می خندیدم که کانال ازدواج موقت با عکس سری تکون داد و به من گفت اینا منو از سر راه پیدا کردن حالا بیبن کی بهت گفتم و رفت توی اتاقش