مال توام خانمی احسان: ماااااا ماااااان منم زن میخواااام. توام زن میدیم ایران رشت چت روم غمت نباشه عروس گلمم میاد. الهی من به فدای عروس گلت مادر. دیگه داشت زبون درازی میکردآ...نوک پامو از زیرمیز کوبوندم تو ساق پاش...آخش در اومدو قیافش مچاله شد... اخم کردمو باحالت جدی گفتم...خفه غلط کردم...مامان...من به فدای صاحابم بشم... این دفعه اون پاشو نشونه گرفتم.
د...خوب ایران چت روم موبایل چی بگم خوب...منم حسودیم میشه بهت... بعدش پاشو اورد رو صندلیو جمع کرد تو شکمش... وگفت اصلا دیگه نمیخورم تا منم صاحابم نیاد... با این کارشو بغ کردنش نتونستم جلو خنده امو بگیرم همه مون با هم خندیدم... بعد از غذا تو پذیرایی نشسته بودیم.. چهل دقیقه اززنگی که به مامانم زده بودم گذشته بود من استرس داشتم چه برسه به احسانی که استرس داره از سر صورتش میباره...
ایران چت روم موبایل چرا هردو انقدر ساکتین؟
خاله و ایران چت روم هم از آشپز خونه اومدن بیرون و میوه به دست نشستن... ایران چت روم موبایل چرا هردو انقدر ساکتین؟ ایشالا هرچی خیره... آنا: ایران چت روم جان نگران نباش. ..من مطمئنم اجازه رومیدن..داداش.احسان سرم گیج رفت د...بیا بشین. دست از راه رفتن برداشت و اومد و کنار من نشست. به محض نشستن احسان گوشی زنگ خورد.نگاهی به ایران چت روم انداختم...که رنگش به سفیدی میزد. دستمو گذاشتم رو دست یخ احسان و جواب دادم. بعد از سلامو احوال پرسی جانم آقا جون. پسرم طرف کی هست ازش مطمئنی..؟خانواده خوبی هستن.
چت روم ایران زمین تضمین شده.
آره چت روم ایران زمین تضمین شده. خب بگو کیا هستن. نه چت روم ایران زمین ازم خواسته نگم آخه ترسیده نیومده نه بگیره. منظورم از ایران چت روم موبایل بودبگه نه .در خونه من بروشون بازه. ..باشه پسرم خودت میدونی تو که بد خواهرتو نمیخوای صد البته ایران رشت چت روم...بازم ممنون که اجازه دادین. ..شبتون بخیر. شب بخیر گل پسر. با قطع کردن گوشی ایران چت روم پرید رو مبلی که روشه و شروع کرد به خوندن.و رقصیدن...ننه. ...آی...ننه...من دارمم. .میرم زن بستونم...آی آی