ولی تا الان خبری ازشون نشده سابقه هم نداره که تا این موقع بیرون باشن نه خودشون و نه دوستاشون موبایلشون و جواب نمی دن توضیح کامل بود دستامو تو هم قفل کردم و روی زانوهام تکیه دادم یه سوال مثل خوره داشت ذهنم و می خورد الان رها کجا بود لعنتی همون موقع در باز شد و صیادی که رفته بود دنبال آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو اومد تو و پا کوبید پشت سرش هم یه آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو دیلاق بود که معلوم بود حالش زیاد خوش نیست وارد اتاق شد بهت زده پرسیدم: این پشت ماشین بوده؟
سایت جدید همسریابی موقت هلو سر تکون داد
سایت جدید همسریابی موقت هلو سر تکون داد و گفت: بله! سایت جدید همسریابی موقت هلو جا خورده بود سایت جدید همسریابی هلو نگاهی به ما دوتا انداخت و گفت: می شناسیدش؟ هر دو سر تکون دادیم سایت جدید همسریابی هلو رو به آدرس جدید همسریابی هلو گفت: خوب بازم نمی خوای بگی ماشین و از کجا آوردی؟ الان صاحبش تو راهه! آدرس جدید همسریابی هلو با دیدن ما یه خورده رنگش پرید دستای دست بند زده اشو بالا اورد و با آستین آب دماغشو گرفت با حرص پنجه پامو می کوبیدم
صدای پر از تحکم سایت جدید همسریابی هلو رو شنیدم
سایت جدید همسریابی موقت هلو که صدای پر از تحکم سایت جدید همسریابی هلو رو شنیدم: ماشین و از کجا دزدیدی؟ سرنشیانش و کجا گم و گور کردی؟ حال من زودتر از بقیه بد شد یعنی این مافنگی که داشت از خماری می مرد تونسته بلایی سر اون سه تا بیاره؟ محال بود؟ ورود به سایت جدید همسریابی هلو پا به پا شد هنوز نمی خواست از رو بره: گفتم ماشین مال دوستمه! سایت جدید همسریابی هلو دستشو کوبید روی میز و گفت: دارم می گم این آقایون صاحب ماشین و می شناسن باز تو می گی از دوستت گرفتی؟ حرف بزن ورود به سایت جدید همسریابی هلو مستاصل شده بود و این بار با ترس به ما نگاه می کرد