
آره. یکی دو ساعتی هست که اومده و رفتن تو اتاق و دارند با هم حرف میزنند. حتی برای شام هم که صداشون کردم نیومدند. نمیدونم چرا حس کردم هر دوشون از چیزی ناراحتن. احساس میکنم یه اتفاقی افتاده، دلشوره افتاد به دلم. نگرانی مهرنوش به او هم منتقل شد و پرسید: چه اتفاقی؟ چی شده؟ شانهای بالا انداخت. نمیدونم اما هر دوشون زیادی گرفته و ناراحت بودند. فکر کنم باز تو کارخونه مشکلی پیش اومده. میخواین من برم تو اتاق ببینم چی شده؟ نه قیمت پراید امروز ۱۴۰۰ مزاحم قیمت پراید امروز ۱۴۰۱ نشیم بهتره. اگه چیزی باشه قیمت پراید امروز شنبه بهمون میگه.
چیزی نگفت و سرش را به نشانه ی تأید تکان داد. باشه پس من میرم لباسامو عوض کنم. رو برگرداند و عزم رفتن کرد که با دیدن چهرهی هراسان تورج سر جایش ایستاد و نگران پرسید: چیزی شده؟ با دست اشارهای به راه پله که اتاق کوروش آن جا قرار داشت و در حالی که به خاطر دویدن از روی پله ها نفس زنان گفت: قیمت پراید امروز...
سمت اتاق قیمت پراید امروز چنده پا تند کنند
همین حرف باعث شد هر دو نیز با هراس و اضطراب سمت اتاق قیمت پراید امروز چنده پا تند کنند.
همراز به سرعت سمت پدرش که بی هوش روی زمین افتاده بود رفت و همان طور که تکانش می داد صدایش زد: قیمت پراید امروز ۱۴۰۱ بابا، صدامو میشنوی؟ بابا تو رو جواب بده. مهرنوش نیز مضطرب خودش را به او رساند و با صدای لرزان از بغض و استرس صدایش زد: قیمت پراید امروز کوروش جان صدامو میشنوی؟ رو به قیمت پراید امروز بازار گفت: یه زنگ بزن به اورژانس. قیمت پراید امروز ۱۴۰۰ از جا بلند شد و سرگردان در جیبش دنبال گوشی اش گشت. آن قدری هول و دستپاچه بود که تورج گوشی خودش را از جیبش بیرون آورد و گفت: خودم زنگ میزنم. اورژانس آمد و او را به بیمارستان منتقل کردند.
حالا نیز هر سه در راهروی بیمارستان ایستاده و مضطرب منتظر خبری از وضعیت کوروش بودند. گوشی همراز که زنگ خورد آن را از جیب پالتویش بیرون آورد و تماس را پاسخ داد. الو قیمت پراید امروز ۱۴۰۱ هیراد بی خبر از همه جا گفت: همراز جان، پدر و مادرم تا دو سه روز دیگه برمیگردند. بعدش اگه موافق باشی بیایم خونهتون برای تعیین تاریخ عروسی. همراز مضطرب نجوا کرد: قیمت پراید امروز...
تازه متوجهی صدای لرزان و بغض آلود او شد و بحثی که خودش شروع کرده بود دیگر فراموشش شد. چی شده قیمت پراید امروز ۱۴۰۰؟ خوبی؟ قیمت پراید امروز در بازار تهران اتفاقی افتاده؟ بالاخره مقاومتش تمام شد و قطره اشکی از چشمش چکید و زمزمه کرد: قیمت پراید امروز شنبه حالش بد شده آوردیمش بیمارستان. سریع و نگران گفت: کدوم بیمارستان؟ نام بیمارستان را که گفت جواب داد: الان میام، تو آروم باش عزیزم، نگران نباش. کوتاه باشه ای گفت و تماس را قطع کرد. حدود بیست دقیقه های گذشته بود که قیمت پراید امروز ۱۴۰۱ هراسان سمتشان رفت و پرسید: چی شده؟ حالشون چه طوره؟
قیمت پراید امروز بازار که دست مادرش را در دستانش گرفته
قیمت پراید امروز بازار که دست مادرش را در دستانش گرفته و سعی در آرام کردن حالش داشت، در همان حال گفت: قیمت پراید امروز گفت حمله ی عصبی بوده. اشکهایش چکید و ادامه داد: می گفت وضعیت قلبش هی داره بدتر میشه و الانم اصلا خوب نیست.
با ناراحتی کنارش نشست و سعی کرد آرامش کند. آروم باش عزیزم، مگه وقت عمل نگرفتیم براش؟ پس عمل میکنه و خوب میشه. همراز لب گزید و اشکهایش را پس زد. اگر خوب نمیشد چه؟ پزشکش که اصلا از وضعیت او رضایت نداشت. قیمت پراید امروز چنده که حال او هم دست کمی از دخترش نداشت رو به تورج گفت: آقا تورج چی شد آخه؟