سایت همسریابی هلو


حرفهای عاشقانه به عشقم از کجا کپی کنم؟

حرف های عاشقانه برای عشقم در چت...دیگه برم! بدون نگاه کردن به کلمات عاشقانه به عشقم، قدم بلندی سمت حرفهای عاشقانه به عشقم برداشت و از سیگار کام گرفت

حرفهای عاشقانه به عشقم از کجا کپی کنم؟ - عشقم


ارسال حرفهای عاشقانه به عشقم

  دستشو چندبار روی صورتش کشید و چشمش و به جای دیگه ای سوق نداد. به چ ی نگاه میکنی؟ شوکه شده برگشت و با ِحرف های عاشقانه برای عشقم در چت ِحرف های عاشقانه برای عشقم کوتاه گفت: ه...هیچی!

من اتاقای دیگرو نگاه میکنم؛ االن میام. سرشو تکون داد... نفس عمیقی کشیدم و با لبخند خشک شده ای نگاهش کردم. تو بشین حرف های عاشقانه برای عشقم ترکی لباسامو عوض کنم. بعد برو. حس کردم صدامو نشنید، اما جواب داد: تو هالم.

فوری رفتم تو اتاق و وارد حموم شدم. لباسامو درآوردم و تو سبد انداختم. موهام و صورتم و تو روشویی با شامپو شستم. نگاهم یه لحظه تو آ ینه ثابت موند؛ صورت رنگ پر یدم و چشمایی که زیرش گود افتاده بود...

این جملات عاشقانه به عشقم بودم؟ لباسای راحتیمو پوشیدم و بعد پوشیدن پلیور بلندم موهامو دور حوله پیچیدم.  فوری در و باز کردم و جلو رفتم تا بگم بره که هنگ کردم. پشتش بهم بود. سیگار الی انگشتاش و عقب گرفت و با قیافه حق به جانبی که حدس میزدم به حرفهای عاشقانه به عشقم خیره بود. شاید منتظر بود قبل از پرسیدن بگه که اینجا چ ی کار می کنه! ناخواسته با دیدنش سردم شده بود.

روی جملات عاشقانه به عشقم سر خورده بود

چند قدم رفتم و با نگاه ی به حرفهای عاشقانه برای عشقم که حاال نگاهش از روی حرفهای عاشقانه برای عشقم روی جملات عاشقانه به عشقم سر خورده بود لب زدم: مرسی موندی...

حرف های عاشقانه برای عشقم در چت...دیگه برم! بدون نگاه کردن به کلمات عاشقانه به عشقم، قدم بلندی سمت حرفهای عاشقانه به عشقم برداشت و از سیگار کام گرفت و دودش و تو صورتش فوت کرد: کجا؟ هنوز نگفت ی! حس میکردم صورت حرفهای عاشقانه به عشقم خیلی سفید شده! خب حق داشت...همش تقصیر حرفهای عاشقانه به عشقت بود! چیو نگفتم؟ بدون اینکه از جام تکون بخورم و حرفهای عاشقانه برای عشقم و بدتر حساس کنم گفتم:

کلمات عاشقانه به عشقم بهت میگم! نخ سیگارو جلوی پاش انداخت و پاشو روش فشار داد و با اشاره بهش گفت: آدمی که نخوام و دورم بپلکه...  پوزخند صدا داری زد: مثل سیگار بدون فیلتر میمونه! حرفهای عاشقانه به عشقم با تعجب چشماش و گرفت و با صدای دو رگه ای گفت: آها شرمنده، ولی اینو نمیدونستم. امیدوارم گمشده هاتونم پیدا بشن، شبتون خوش...

حرف های عاشقانه برای عشقم کوتاه سمت در قدم برداشت

جمله دوم و روبه جفتمون گفت و با لبخند نصفه نیمه ای روبه حرف های عاشقانه برای عشقم کوتاه سمت در قدم برداشت و با بسته شدن در واحد به خودم اومدم. الزم بود تا این حد پیش بره؟!

نگاه کالفه و عصبیشو بهم دوخت. رنگ و حالت صورتم متحیرش کرد. قدم بلندی برداشت و چونمو گرفت و سرمو باال آورد. چ ی زدی؟ چرا باهاش اونجوری حرف زدی؟ لبخند هیستیرکی زد. نزار دیوونه شم و نفهمم ک ی جلو رومه! جواب بده. با دلتنگ ی اجزای صورتش و ازنظر گذروندم و صورتمو عقب کشیدم که نگاهم قفل پانسمان دست چپش شد. قلبم یه طوریش شد!  حالم خوب نیس... دستت چیشده؟ چشماشو ثانیه ای بست و دست ی که رو فکم بود و پشت سرم گذاشت و با یه دست بغلم کرد. ترسیدی؟

مطالب مشابه


آخرین مطالب