سایت همسریابی هلو


خرید خودرو با بهترین قیمت

دستی رو شونم نشست که شوکه چشمامو باز کردم. نفس نفس زدم و عرق پیشونیم و گرفتم. اینجا چرا نشست ی پسر؟ نفس عمیقی گرفتم و به معنای چیزی نیس سرمو تکون دادم.

خرید خودرو با بهترین قیمت - خودرو


روش خرید خودرو

جلوی خونه ای با در سفید رنگ متوقف شدیم. خواهرت آهن پرسته؟! اخماشو توهم برد و دست به سینه نگاهم کرد. یکم نگاهش کردم و لبم چاک خورد. تک سرفه ای کردم و فاصله رو پر کردم. دو طرف پالتوش و گرفتم و نرم سمت خرید خودرو از بورس کالا کشیدمش. برو تو... سرما میخوری. اخماشو باز کرد. دوستای جدید پیدا کردی، عجیب شدی بعضی وقت ها حس میکنم کسی که میشناسم نیستی؛ نگو نمیفهمه! هیچ آدمی و نمیشه صد درصد شناخت. من خرید خودرو از بورس کالا یه روز به این نتیجه رسیده بودم. عمیق نگاهش کردم و با صدای خشداری که انگار از ته چاه درمیومد لب زدم: دارم از خیلی چیزا سردر میارم فقط میخوام مطمئن بشم. از چی؟ با لبخند کم رنگ ی جواب دادم: از گذشتم.

وارد خرید خودرو در ترکیه شدم.

آروم در حیاط و بستم و وارد خرید خودرو در ترکیه شدم. همه جا تاریک بود و نشون از خواب بودن اهالی خرید خودرو در ترکیه داشت. کاپشنم و از آویز جلوی در آویزون کردم و پابه آشپزخونه گذاشتم. پریز و زدم و با حالت آشفته ای جلوی کابینت نشستم. چشمامو بستم... وایسا...نمیتونم نفس بکشم... دستمو رو گلوم گذاشتم. صدا دوباره اکو وار تو مخم پیچید: دا...داش... ول کن... دستی رو شونم نشست که شوکه چشمامو باز کردم. نفس نفس زدم و عرق پیشونیم و گرفتم. اینجا چرا نشست ی پسر؟ نفس عمیقی گرفتم و به معنای چیزی نیس سرمو تکون دادم. زیاد نمیمونم...اومدم چند تیکه وسایل بردارم. دستشو رو زانوش گذاشت و روبه روم نشست. از وقت ی خیالت و از خرید خودرو لاماری راحت کردی ستاره سهیل شدی! عضله های کنار لبم کش نمیاومدن. نگاه ناچارم و که دید چینی به دماغش انداخت. بگو...حرف بزن سبک شی. به خرید خودرو نگ ی به ک ی میگی؟ آب دهنمو خوردم که سیبک گلوم باال و پایین شد. خرید خودرو سایپا دارم یه کارایی میکنم. به دست خرید خودرو نیس... کف دستمو به شقیقم کوبیدم. خونم به جوش میاد... قلبم کدر شده...سفید بود، یه قلب سفید داشتم؛ یادم نبود سفید زودتر از بقیه رنگا کثیف میشه. دست استخون ی الغرش و رو صورتم گذاشت. چه غلط ی کردی؟ حاللت نمیکنم اگه... اصوال آدم رک ی بود و بخاطر این خیلی باهاش راحت بودم! فعال کاری نکردم. فعال هیچی معلوم نیست. بلند شدم و سمت اتاق رفتم. درو با صدای قیژی کنار زدم. خرید خودرو اقساطی تو جاش غلط خورد و تا جلوی اتاق رفت. فواد تنها آدمی بود که مثل آدم خوابیده بود! کمد و باز کردم و کولمو با چند دست لباس پر کردم. کاپشنم و تنم کردم و زیپشو باال کشیدم. منکه درد تورو نفهمیدم، ولی مراقب خودت باش.

 از خرید خودرو سایپا بیرون زدم.

خم شدم و گونشو بوسیدم و از خرید خودرو سایپا بیرون زدم. هوا مه آلود بود. داشتیم به زمستون سنگینی نزدیک میشدیم، از االن کامال مشخص بود. آژانس منتظرم بود. جلو رفتم و در شاگرد رو باز کردم و سوار شدم. شب بخیر. 'شب بخیر' آرومی درجواب گفت و آدرسو گرفت. کاله کاپشنم و رو سرم کشیدم و سرمو به صندلی تکیه دادم و چشمامو بستم. ل. ِ گاور خرید خودرو ایران خودرو با ب ی حوصلگ ی به خرید خودرو زل زد: پستچ ی و که رد کردی رفت، االن بااین اسم چیکار کنیم؟ خرید خودرو با سر ی کج شده نظارش کرد و با نیشخندی وادار به سکوتش کرد. فواد سرکارش بود و خرید خودرو اقساطی و خرید خودرو ایران خودرو اینجا لنگر انداخته بودن. پامو به زمین ضرب گرفتم و خرید خودرو دیوار رو مبل لش کردم.

مطالب مشابه


آخرین مطالب