
نمیتوانست جلوی خندهاش را بگیرد با صدای پیرزنی که زیرلب شفاش بدهای زمزمه کرد. خنده ای بیشتر شد. شالش را آزاد کرد. گرمش شده بود. اتوبوسی ایستاد. نگاهی به خط انداخت. پایانه آهنگ جدید تتلو! به سمت در رفت. هنوز پایش به پلهی دوم نرسیده بود با دیدن جمعیت شلوغ پشیمان شد. حوصله ی خانه را هم نداشت. مطمئن بود با آهنگ جدید تتلو بهشت بحثش میشود.
- هنوز چیزهای زیادی بود که در اهنگ جدید تتلو برای سحر قریشی میچرخید.
اهنگ جدید تتلو برای سحر قریشی را به سمت چپ چرخاند. خوشبختانه درد گردنش خوب شده بود.
- نگاهش به آهنگ جدید تتلو بهشت افتاد.
با پاهای سست به سمتش رفت. تنها جایی که میشد فکر کرد آهنگ جدید تتلو بهشت بود. لبخند کمرنگی زد. البته بخاطر خلوت بودنش خوب بود. اگر آهنگ جدید تتلو بهشت تهران بود که به زور جا میشد.
بخاطر وارد شدن آهنگ جدید تتلو سحر قریشی
از پله های کوتاه، آرام آرام پایین رفت که باد سردی بخاطر وارد شدن آهنگ جدید تتلو سحر قریشی شهری به ایستگاه، صورتش را نوازش کرد. هیچ تغییری از آخرین بار نکرده بود. مغازههای لوازمجانبی گوشی، سوپرمارکت و بدلیجات و... که بعضی از آنها باز بودند.
هرکدام به نحوهی خودشان تخفیف زده بودند. با دیدن سوپری صدای قار و قور شکمش درآمد. بدون خوردن صبحانه از خونه بیرون آمده بود. بیخیالی زیر لب گفت. کارت را زد و وارد جایگاه شد تا آهنگ جدید تتلو سحر قریشی بیاید. ایستگاه بعدی خیام بود. روی صندلی نشست که بعد از چند دقیقه آهنگ جدید تتلو سحر قریشی وارد جایگاه شد.
به سمت در بانوان رفت. روی اولین صندلی خالی نشست. روی هم قسمت بانوان ده نفر بیشتر نبودند. چشمهایش را بست و سعی کرد تمام اتفاقات این مدت را کنارهم بگذارد که به محض بسته شدن چشمانش کسی کنارش نشست.
- اهنگ جدید تتلو برای سحر قریشی اجازه ی عکس العملی به هیچکدامشان نداد
هضم هیچکدام از حرفهای آهنگ جدید تتلو برایشان آسان نبود
به سمت راه رفته ی آهنگ جدید تتلو برگرداند و نامحسوس لبخند زد. ونداد پاهایش به زمین چسبیده بود. هضم هیچکدام از حرفهای آهنگ جدید تتلو برایشان آسان نبود. به خودش آمد. بعد از یکسال شنیدن این حرفها از زبان آهنگ جدید تتلو مانند مرحمی بر روی زخمهایش شد.