راننده خانم چی شده برم از داخل کیفم تموم پول هایی که محمد بهم داده بود رو در آوردم گرفتم طرف راننده.. . تمام پول هایی که محمد بهم داده بود رو گرفتم طرف راننده آقا فقط منو برسون بیمارستان «.. .» این زیاده از داخل کل پول ها یه تراول برداشت می رسونمتون چشم هامو بستمو تکیه دادم به صندلی چرا آهنگ مازندرانی غمگین جدید ۱۴۰۰ این طوری کرد! ؟ یا چرا این طوری شد ؟؟ کارم اشتباه بود اما این رفتار حقم نبود! تا چهره اهنگ مازندرانی غمگین تک دست می اومد جلو چشمم تپش قلب می گرفتم! این باربد باربد من نبود!
جلو در بیمارستان نگه داشت و من لنگون لنگون خودمو اول به اورژانس رسوندم تا زخم هام رو بیندن و بعد از خورد ۶تا بخیه تو کف دستم بی مکث به طرف اتاق آهنگ مازندرانی غمگین رفتم ا ز تنهایی می ترسیدم داشتم تو سالن به طرف آسانسور راه می رفتم که یهو چشمم خورد به آهنگ مازندرانی غمگین عاشقانه!! باور نکردنی بود اما از ترس پاهام چسبید زمین! تا این جا دنبالم اومده بود به خودم اومدم و از جلو دید چشمش دور شدم و ما بین جمعیت وارد آسانسور شدم.. . هی تن تن میزدم قبل از این که منو ببینه بسته بشه اما لامصب همون لحظه آخر چرخید و چشم تو چشم هم شدیم!!!
اهنگ مازندرانی غمگین تک دست سرش از روی پله های اضطراری معلومه
تند تر دکمه رو زدم رو شکر قبل از رسیدن اون در بسته شد از شدت استرس پاهام سست شده بود طبقه چهارم آسانسور ایستاد و تا خارج شدم دیدم اهنگ مازندرانی غمگین تک دست سرش از روی پله های اضطراری معلومه!! سه تا در با اتاق آهنگ مازندرانی غمگین فاصله داشتم.. . پا تند کردم تا قبل از این که بهم برسه برسم به آهنگ مازندرانی غمگین رفیق در رو تند باز کردم و تا کمند رو روی تخت دیدم به زبون اومدم آهنگ مازندرانی غمگین عاشقانه تو رو به دادم برس کمند با وحشت داشت دست و پای منو نگاه می کرد چی شده!!
تو همون لحظه آهنگ مازندرانی غمگین رضا کرد در رو باز کرد و وارد شد!! با جیغ رفتم کنار سر کمند و دست هامو انداخت دور بازوهاش باربد تو چند قدمی تخت ایستاد آهنگ مازندرانی غمگین سلام پسرم چرا آنقدر آشفته ای ؟ چند روزه که بیمارستانم اصلا بهم سر نزدیا آهنگ مازندرانی غمگین جدید ۱۴۰۰ یه نفس عمیق کشید و لبخند زد سلام خوشحالم که می بینم وضعیت جسمیتون بهتر شده قصد داشتم امروز بیام البته ببخشید دست خالی اومدم با صدای لرزون گفتم: کمند بگو بره بیرون آهنگ مازندرانی غمگین زندونی ابروهاش به هم گره خورد و چپ چپ بهم نگاه کرد ببینم.
آهنگ مازندرانی غمگین مادر خواست یه قدم بهم نزدیک بشه
دستتو تا آهنگ مازندرانی غمگین مادر خواست یه قدم بهم نزدیک بشه بدتر پشت آهنگ مازندرانی غمگین رفیق رفتم و زنگ اورژانسی کمند رو زدم سریع یه پرستار وارد اتاق شد و تند گفتم زنگ بزنید حراست بیان این مرد مزاحم رو ببرن زود باشید با تموم شدن حرفم ابروهای باربد از سر تعجب رفت بالا واسه من خبر می کنی ؟ آهنگ مازندرانی غمگین این جا چه خبره ؟
آهنگ مازندرانی غمگین رضا کرد یه بحث خصوصی بین منو دنیا چیز مهمی نیست پریدم وسط حرفش و کف دست هامو به آهنگ مازندرانی غمگین عاشقانه نشون دادم مهم نیست ؟؟ ببین چه بلایی به سر من آورده ؟
دیوونه شده کمند من ازش می ترسم آهنگ مازندرانی غمگین زندونی یعنی یه دیوونگی من به تو نشون بدم که ترس که هیچ از اسمم وحشت کنی آهنگ مازندرانی غمگین رفیق ا باربد این چه طرز حرف زدنه ؟؟ درست بگوببینم چی شده الان وقت حرف زدن دربارش نیست اول باید من با این خانم یه صحبتی داشته باشم آهنگ مازندرانی غمگین مادر یه قدم دیگه برداشت طرفم که جیغ زدم و نشستم زمین هم زمان با نشستن من در باز شد و محمد وارد اتاق شد پرستار از اتاق فرار کرد محمد به چهره هممون یه نگاه انداخت اینجا چه خبره ؟؟ سریع گفتم: محمد نجاتم بده دیوونه شد ببین چه بلایی به سرم آورده ؟