سایت شوهریابی با عکس هم انگار حرف سیاوشو تائید کرد: آره بعد از اون ماجرا سایت شوهریابی با عکس حسابی کوک شدن مخصوصا گیر افتادن فقط شکر که رفت به درک وگرنه خودم می کشتمش دستمو جلوی دهنم گرفتم که جیغ نکشم شوهریابی فوری با حرص ادامه داد: اینم نتیجه اینکه هر آشغالی رو بیارین توی این کار.
سایت شوهریابی با عکس بود که اعتراض کرد
سایت شوهریابی با عکس بود که اعتراض کرد: ولی تا قبل از اون ماجرا کارشو خوب انجام داده بود اگه اون چندتا سر خر جلو انبار سبز نشده بودن الان زنده بود و این دختره هم عین موش وارد گروهمون نشده بود سیاوش تائید کنان جواب داد: اصلا بدبختی ها از همون شبی شروع شد که اون چهار نفر و گرفتیم! غریبه اعتراض کرد: چکار می کردن؟ اون موقع شب دوتا کانال شوهریابی دارن می رن تو انبار با چراغ خاموش فقط کافی بود یکیشون به شوهریابی فوری زنگ بزنه! دخل همه مون اومده بود صدای نگران کانال شوهریابی پرید وسط صحبت اونا: تازه اگه رضامند بو برده بود فاتحه همه امون خونده بود سیاوش نفس عمیقی کشید و گفت: این کار از همون اول غلط بود بی خودی سه تا از نیروهامون و به کشتن دادیم!
کانال شوهریابی با صدایی حرصی گفت
کانال شوهریابی با صدایی حرصی گفت: توقع داشتی زنده اشون بذارم؟ اگه یکی از اون سه نفر زنده مونده باشه هر لحظه می تونستن مارو شناسایی کنن بهترین کار همین بود بعد صداش رنگ تمسخر گرفت و گفت: اگه جناب شوهریابی فوری خان اون شاهکارو خلق نمی کرد الان دختره هم وبال گردنمون نشده بود! غریبه بود که اعتراض کرد: عظیم خان و کانال شوهریابی واتساپ که داد زد: خفه شو میلاد! و باز سکوت شد مغزم داشت از ورود این همه اطلاعات عجیب غریب می ترکید کی بود که کشته شده بود اون چهار نفر؟ انبار؟ دو نفری که سر به نیست شده بودن؟ کانال شوهریابی واتساپ کی بود؟ چرا می خواستن از شرش خلاص شن؟دختر رضامند چه رابطه ای با شوهریابی فوری داشت؟