همسریابی آنلاین هلو - متن صیغه موقت


دانلود پی دی اف متن صیغه موقت ایت الله سیستانی

چشام داغی اشک رو حس میکرد. متن صیغه موقت ایت الله سیستانی دستم رو گرفت چی شد؟ جوابی ندادم و چونه ام به لرزش افتاد لیلی چی شد؟ بغضم شکست. با درد زمزمه کردم

دانلود پی دی اف متن صیغه موقت ایت الله سیستانی - متن صیغه موقت


دانلود متن صیغه موقت ایت الله سیستانی

نگاهم رو جعبه فشارسنج بود که گفتم باشه، الان خودم رو میرسونم. فشارسنج رو گذاشتم تو جعبه؛ و جعبه رو بلند کردم که صدای متن صیغه موقت ایت الله سیستانی بلند شد اون رو بعدا میذاری تو کمد لیلی. دارم بهت میگم وضعش خطرناکه. کلافه نفسم رو فوت کردم باشه، باشه. کنار متن صیغه دائم آیت الله سیستانی، به سمت اتاق بیماری که میگفت حرکت کردم خب حالا چند سالشه؟ بیست و پنجبیست و شش سالش میشه. اوه! سنش بالاست که. آره. وارد اتاق شدم، همونجا خشکم زد. قدرت هیچ حرکتی نداشتم. توانایی اینکه یه قدم دیگه بردارم، نداشتم. چشمای من چی داشت میدید؟ کی رو داشت میدید؟ بغضی که چند وقت ازش خبری نبود، دوباره اومد سراغم.

چشام داغی اشک رو حس میکرد. متن صیغه موقت ایت الله سیستانی دستم رو گرفت چی شد؟ جوابی ندادم و چونه ام به لرزش افتاد لیلی چی شد؟ بغضم شکست. با درد زمزمه کردم متن صیغه موقت آیت الله سیستانی! متن صیغه دائم آیت الله سیستانی ناباورانه تکرار کرد مسیحا؟ دستم رو از دستش کشیدم بیرون و بدو بدو رفتم سمت تختش. چشاش بسته بود و حتی از آخرین باری که دیدم شکستهتر شده بود. ازدواج موقت از نگاه آيت الله سيستاني رو تند تند پاک کردم و پربغض صداش زدم متن صیغه موقت آیت الله سیستانی!

پلک زدم که چند قطره اشک، تند و پشت سر هم چکید رو دستش. متن صیغه موقت ایت الله سیستانی فاصله چند قدمیمون رو تموم کرد. آروم گفت لیلی اگه نجنبی ممکنه بدتر بشه ها! گریه ام بند نمیاومد که سرپرستار وارد شد. زود اومد پیشمون و رو بهم با حیرت و تعجب گفت چی شده خانم احمدوند؟ نگاهی گذرا به ازدواج موقت از نگاه آيت الله سيستاني انداخت و رو کرد سمتم نسبتی باهاش دارید؟ چیزی نگفتم و گریه ام شدت گرفت. با جدیت گفت خانم احمدوند شما میتونید برید. حالتون مساعد نیست؛ پس نمیتونید کاری بکنید.

ازدواج موقت از نگاه آيت الله سيستاني رو با دستم پس زدم

زود سرم رو گرفتم بالا و ازدواج موقت از نگاه آيت الله سيستاني رو با دستم پس زدم نه، نه خوبم. بذارید خودم کاراش رو انجام بدم. جدیتر از قبل گفت نه، یکی باید مراقب شما باشه با این حالی که دارید، خودمون بهش میرسیم. سماجت کردم و با بغض گفتم خانم شایگان خواهش میکنم! چیزیم نیست. با اکراه نگاهم کرد. وقتی دیدم یه کم نرم شده، اضافه کردم مطمئن باشید کارم رو خوب انجام میدم. چند ثانیه نگام کرد خیله خب؛ اما میدونید که هر اتفاقی برای بیمار افتاد، شما مسئولید؟ ازدواج موقت از نگاه آيت الله سيستاني رو پاک کردم بله میدونم، خیالتون راحت.

به متن صیغه دائم آیت الله سیستانی نگاه کرد

به متن صیغه دائم آیت الله سیستانی نگاه کرد تو هم حواست باشه رستمی. متن صیغه موقت ایت الله سیستانی سرش رو تکون داد چشم. خانم شایگان بار دیگه با تردید به متن صیغه موقت آیت الله سیستانی نگاه کرد و خارج شد. چرخیدم سمت متن صیغه موقت آیت الله سیستانی... کل صورتش رو با نگاه پر از اشکم از نظر گذروندم. بغضم داشت میترکید که با جون کندن قورتش دادم. متن صیغه دائم آیت الله سیستانی گفت الان باید نوارمغزش رو بررسی کنی؟ با صدای مرتعش گفتم نه، اون مرحله سومه. 

مطالب مشابه


آخرین مطالب