سیگارو از دستش گرفتمو دیگه داشت کفریم میکرد... دستمو بردم بالا که یه سیلی بزنم. اما دلم نیومد سایت همسریابی شیدا رو خیلی بیشتر از جونم دوستش داشتم. انگشت اشارمو به سمتش گرفتم یه بار دیگه فقط یه بار دیگه ببینم سیگار کشیدی. به خط میارم رو رفاقتمو دیگه اسمتم نمیارم.
سایت همسریابی شیدا سرش پایین بود. الانم کار دارم شب هم خاله اونجاست تو غلط کردی نمیای پسره نفهم معلوم نیست این روزا چته اگه امشب نیای دیگه نه سايت شیدایی نه تو. و دیگه منتظرهیچ حرفی نموندمورفتم سمت ماشین سوار شدمو رفتم احسانو از آینه دید زدم که همون مدلی سرجاش خشکش زده بود... رفتم سمت موسسه بعد از چند دقیقه سایت شیدا اومد بیرون و سوار شد... سلام عشقم خوبی؟ اوهوم توام سلام خسته نباشی ؟ سالمت باشی...بریم خونه که خیلی کار داریم.. کارمون چیه؟
امشب برای سایت همسریابی شیدایی خواستگار اومده.
امشب برای سایت همسریابی شیدایی خواستگار اومده. جدی حالا مگه کیه؟ آشناست. نیش خندی زد حتما سایت همسریابی شیدایی بهش گفته.دیگه حرفی نزدیم... رفتیم خونه وساعت هفت شد داشتم آماده میشدم رفتم لباسی رو ست لباس خودم واسه سایت شیدا برداشتم. و صداش زدم اونم شروع کرد. تونیک سبز یشمی.تا روی زانو بود باشلوارمشکی.. لباسارو اروم تنش کردم تا حالا واسم عادی نشده بود... هربار دلم میخواست بغلش کنم و غرق بوسه اش کنم بهش حس داشتم.
سايت شیدایی بود.
عشقم بود...سايت شیدایی بود. ...آرومه جونم بود...اما هربار جلوی خودمو میگرفتم این سخت بود دوست داشتم تا وقتی سایت شیدا خوب نشه و خودش رضا نباشه بهش نزدیک نشم. برای مانع شدن از فوران احساسم به سایت شیدا سریع کتمو برداشتمو از اتاق با گفتن تو ماشین منتظرم رفتم بیرون.... .. سایت همسریابی شیدایی هم بعد از چند دقیقه اومد... ببینمت روشو کرد سمتم یه آرایش رو صورتش داشت که تنها ایرادش رژ روی لبش بود. رژ این چیه؟ میدونم رژ اما اینطوریشو نداشتیم.. سرشو انداخت پایین و گفت... خب چیه دلم میخواد...منم یه بار خوشگل کنم... نباید عصبی میشدم