شاید هم عاشق اشکان نبوده. نگار سر ی تکون داد و چیزی نگفت. هنوز یه ساعت از جشن نگذشته بود که بهترین همسریابی بهترین همسر جدید ورود و سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 برای خوشآمدگویی به طرف همهی میزها رفتن. کمی بعد جلوی میز ما ایستادن و سایت همسریابی بهترین همسرگزینی مبهم من رو نگاه کرد. لبخندی زدم و گفتم: تبر یک میگم. لبهای سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 به خندهی اجباری باز شد و گفت: ممنونم عزیزم. نگار: خوشبخت بشید، جناب مهندس. تیکه ی کلام سایت همسریابی بهترین همسرگزینی و مطمئنم نه تنها بهترین همسریابی بهترین همسر جدید ورود، بلکه سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 هم به خوب ی گرفت.
بهترین سایت همسریابی در ایران به مرسی بسنده کرد
بهترین سایت همسریابی در ایران به مرسی بسنده کرد و از ما دور شدن. نگار: پررو میگه مرسی. نگار این وسط داشت بیشتر از من حرص میخورد. بعد از یه ساعت ی که به سخت ی گذشت، با چشم بهترین همسریابی بهترین همسر جدید ورود رو دنبال کردم که به طرف باغ بیرون تاالر رفت. از جام بلند شدم و درحالیکه مانتو و شالم رو میپوشیدم رو به سایت همسریابی بهترین همسرگزینی گفتم: سایت همسریابی بهترین همسرگزینی سر ی تکون داد و من به بیرون تاالر رفتم. اواخر دیماه بود و باد سردی االن برمیگردم. وزید که باعث شد مانتوی جلوبازم رو کمی روی هم قرار بدم. پشت سر بهترین سایت همسریابی در ایران راه رفتم. به سمت آخر باغ رفت درست پشت سالن. تقر یبًا تاریک بود و فقط چراغهای سفید کمی به آنجا نور بخشیده بودن.
چند دقیقه ای ایستاد و مشغول سیگار کشیدن شد. موبایلم رو توی دستم فشار دادم و قدمی به جلو برداشتم. صدای موزیک اینجا کمتر بود و پاشنه ی کفشم با برخورد به سنگ فرشها سر و صدا ایجاد کرد اما بهترین سایت همسریابی در ایران ب یتفاوت پشت به من ایستاده بود و سیگار دود میکرد. انگار خودش هم میدونست ک ی اومده. آخرش هم به من نگفت ی اسم عطرت چیه؟ لبخند تلخ ی روی لبهام جا گرفت.
بهترین همسریابی بهترین همسر جدید ورود! صداش کردم
بهترین همسریابی بهترین همسر جدید ورود! صداش کردم بعد از سه سال. احساسی نداشتم توی وجودم اما نمیدونم چرا اینقدر با احساس صداش کردم. سیگارش رو زیر پا له کرد، بعد برگشت و نگاه ی به من کرد. قدمی به جلو رفتم، اون هم جلو اومد. اونقدر جلو رفتیم که یک قدمی هم رسیده بودیم. نگاه کرد توی چشمهام و دست برد البهالی موهام. تکهای از موهام رو بالا برد و نفس عمیقی کشید.