مرا که دید لبخند محزونی زد، دستش را دراز کرد و من دستش را فشردم سر خورد سایت همسریابی همدم به دلم زد کنار تختش زانو زدم و اشکی که از گوشه چشمش اشکش را پاک کردم گونه اش را بوسیدم و گفتم: چیه قربونت برم؟
چرا حالت خوش نیست؟ مردمک چشمانش توی چشمه ی اشکش غلتید ناگفته هایی در ان چشم موج میزد که لرز به تنم انداخت... ای کاش میشد سخن بگوید اما حیف سایت همسریابی همدم یاب ، اگر می توانست سخن بگوید قطعا سبک میشد و بارش را زمین می گذاشت و راحت نفس می کشید اما حیف... حیف گونه ام را نوازش کرد، سرم را روی دستش خم کردم کف دستش را بوسیدم و گفتم: سايت همسريابي همدم ؟ نگاه آبدارش را تا چشمانم کشید و من گفتم: بریم بیمارستان ؟
چشمانش را روی هم فشرد سرش را به طرفین تکان داد و من گفتم: دکترت گفته باید بستر ی شی فشار خونت خطرناک شده سایت همسریابی همدم مریم تو رو سایت همسریابی همدم تبیان لج نکن داری خودتو به کشتن میدی اما 2همدم سایت همسریابی صورتش را آن طرف کرد یعنی که نمی خواهد صحبت کند رویا با کلافگی سر تکان داد و بیرون رفت موبایلم زنگ خورد، بود لبه پنجر ه نشستم و تماس را وصل کردم سالم سالم به روی ماهت نباید یه زنگ بزن ی از نگرانی دربیام دختر خانوم؟
نگاهم به سایت همسریابی همدم2 بود
ببخش همین االن رسیدم مامانت چطوره ؟ سرم چرخید، سایت همسریابی همدم دانلود خیره ام بود من هم در حالی که نگاهم به سایت همسریابی همدم2 بود گفتم: حالش خوش نیست مثل بچه ها لج میکنه نمیره بیمارستان و بعد به خیابان سنگفرش شده چشم دوختم و برهان گفت: خودت چطوری ؟ دلم تنگته مامان هنوز نگاهم میکرد و من گفتم: کاش پیشم بودی برهان شور به دلم افتاده سايت همسريابي همدم به آینده ام خوش بین نیستم چرا ؟ نمیدونم واقعا نمیدونم... خواهش میکنم اینقدر اضطراب نداشته باش سایت همسریابی همدم2 هم ایشاال حالش خوب میشه تلفن دفترش زنگ خورد اما قطعش کرد و گفت: سایت همسریابی همدم تبیان هرطور که بشه من کنارتم باشه؟
با لبخندی که پهن لبانم شد گفتم: باشه دوباره تلفنش زنگ خورد و من قطع کردم تا به کارش برسد سایت همسریابی همدم که لباسش را عوض کرده بود وارد شد و گفت: با کی حرف میزدی؟ برایش پشت چشم نازک کردم و خواستم از اتاق بروم که گفت: راضیش کردی؟ آره لباساشو تنش کن با خوشحالی گفت: راست میگی ؟ دوباره به اتاق سرک کشیدم و گفتم: نه و نایستادم تا قیافه اش را ببینم اما صدای فحش دادنش را می شنیدم و بلند گفتم: 2همدم سایت همسریابی تو لج بازی دومی نداره ب ی خود این همه راه اومدیم هیچ زمان ی به سایت همسریابی همدم دانلود اندازه سنگدل نبودم و حاال نمیدانم چه مرگم شده بود حینی که از پله ها باال می رفتم گفتم: من میرم بخوابم شب به خیر 2همدم سایت همسریابی در اتاقم باز شد او داخل امد و من گفتم: اومدی؟
سایت همسریابی همدم یاب سرم رسید
سایت همسریابی همدم یاب سرم رسید، مثل همیشه خوش پوش نبود، ظاهرش آشفته بود و بهم ریخته.. . می بینی ؟ سایت همسریابی همدم2 لج کرده. .. سایت همسریابی همدم خانمت رو میگم به رویم خم شد و من صورتش را بهتر دیدم، زیر چشمانش گود رفته بود سیاهی زیر چشمانش را لمس کردم و گفتم: بابا ؟ حال تو هم خوب نیست ؟ سرشانه هایم را گرفت و تکانم داد، با حال زار و دلخراشی گفت: سايت همسريابي همدم حواسش اینجا نیست بیشتر تکانم داد و با صدای بلند تر ی گفت: مر یم حواسش اینجا نیست از خواب پر یدم میان تخت نشستم.