همسریابی آنلاین هلو - دوهمدل


شبکه اجتماعی دوهمدل چگونه است؟

نیشم و تا بناگوش باز کردم و گفتم: برف بازی شبکه همسریابی دوهمدل با خنده باشه ای گفت رفتیم یه جا که کلی برف داشت. با اینکه یه ساعت راه بود ولی خیلی جای قشنگی

شبکه اجتماعی دوهمدل چگونه است؟ - دوهمدل


آدرس  شبکه اجتماعی دوهمدل

شاید امروز اتفاق بد زیاد افتاد برام، شاید امروز قلبم شکست؛ ولی...همین که الان اینجام کنار بچه ها، مخصوصا کنار ارسلان، فکر کنم به همین راضیم (تو دلم رو شکوندی ولی من نادیده میگیرم... دیدی چقدر سریع نادیده گرفتم؟) رفتم سر تقویم و دیدم امروز بیست و هفت بهمن ماه. یعنی دقیقا یازده روز دیگه یعنی هشت اسفند تولد شبکه اجتماعی دوهمدل بود و خیلی خوشحال بودم واسه ی تولدش میخوام یه سوپرایز بزرگ براش تدارک ببینم. حداقل سه چهار روزی هست که ندیدمش بزار بهش زنگ بزنم باهم بریم بیرون یه دوری بزنیم. بوق، بوق، بوق صدای خواب آلودش پیچید توی گوشم: الو جانم عسل؟

شبکه اجتماعی دوهمدم میای بریم بیرون یه دوری بزنیم

دلم برای حرف زدنش و عسل گفتنش رفت با ذوق و شوق گفتم: شبکه اجتماعی دوهمدم میای بریم بیرون یه دوری بزنیم؟ نه نیار شبکه اجتماعی دوهمدل خندید و گفت: باشه میام دنبالت امر دیگه؟ یکم فکر کردم و گفتم: اوم، نه دیگه امری نیست فقط مراقب خودت باش داری میایا صدای قهقه های که زد من و برو تو یه دنیای دیگه کردیم و گوشی رو قطع کردم و پرتش کردم روی تخت و واسه ی خودم آهنگ میخوندم. چرخی زدم و وایسادم روبه روی آینه و نگاهی به خودم کردم و بعد نگاهم و چرخوندم سمت لوازم آرایشیم بعد زدن کرم و کرم پودر رژگونه ی آجری رنگمو زدم و یه سایه ی آجری و سفید پشت چشمام پیاده کردم با یه رژلب نارنجی آرایشم رو تموم کردم یه بوس واسه ی خودم فرستادم توی آینه.

خود شیفته هم خودتونید شلوار مشکی و هودی سفید رنگم و پوشیدم و روشم یه پالتوی مشکی انداختم و شال سفید رنگم و با یه کلاه بافتنی نارنجی انداختم سرم و گوشیم و برداشتم و رفتم بیرون که دیدم شبکه اجتماعی دوهمدم وایساده دم در و عینک آفتابیش رو هم روی چشمش زده خندهای کردم و دستی تکون دادم و رفتم سمتش که در ماشین و برام باز کرد و گفت: مفتخر فرمودید عسل خانم میخواستید یکم دیرتر بیاید با خنده نشستم و گفتم: نمک نریز نمکدون با خنده سری تکون داد و نشست و ماشین و روشن کرد. گوشیم و وصل کردم به ضبط و آهنگ رو گذاشتم و باهاش داب گرفتیم و یکم اسکل بازی درآوردیم و گذاشتم استوری. شبکه اجتماعی دوهمدل گفت: خب کجا مد نظرت که بریم؟ لبامو توی هم جمع کردم و گفتم: خب، هرجا که تو، بگی نه نه نه بریم یه جا که برف باشه شبکه اجتماعی دوهمدم خندید و گفت: آخرکجا؟

برف بازی شبکه همسریابی دوهمدل با خنده باشه ای گفت رفتیم یه جا که کلی برف داشت

نیشم و تا بناگوش باز کردم و گفتم: برف بازی شبکه همسریابی دوهمدل با خنده باشه ای گفت رفتیم یه جا که کلی برف داشت. با اینکه یه ساعت راه بود ولی خیلی جای قشنگی بود و بعضی از مردمم داشتن شبکه اجتماعی دو همدل | تله کلوب بازی میکردن و آدم برفی درست میکردن با خوشحالی گفتم: تهران که زیاد برف نیومد بیا بریم آدم برفی درست کنیم باشه؟ هرچی میگفتم شبکه اجتماعی دوهمدل میخندید و انجام میداد. همونطور که داشتیم آدم برفی درست میکردیم یه گوله شبکه همسریابی دوهمدل زدم به صورتش که اول بهت زده نگاهم کرد و بعد خندید که دوباره غافلگیرش کردم و یکی دیگه زدم به سرش و رفتم پشت آدم برفی و براش زبونی درآوردم.

مطالب مشابه


آخرین مطالب