
سایت همسریابی 2همدم جدید از صدتا سایت همسریابی 2همدم هم مجنون تر بود. هرکس دیگه ای جای اون بود تا سایت همسریابی دوهمدم صفحه اصلی صدبار هستی رو داده بود ولی اون با تمام عذابا کنار میومد و بازم دوسش داشت.گاهی میومد باهام درد و دل می کرد و ازم راه حل میخواست که چیکار کنه تا هستی عاشقش بشه.... وقتی من می شنیدم که هستی چه جوری دلشو شکونده تا مرز جنون کشیده میشدم...
این اواخر هم همش می گفت تلفن مشکوک داره. رفت و آمد هاش طبیعی نیست، همش هول و هراس داره، ترس از اینکه رازی فاش بشه.به هستی شک کرده بود تا اینکه شکش به یقین تبدیل شد و سایت همسریابی دوهمدم صفحه اصلی یه شب هستی رو تو اتاق خودش با یه الدنگ دیگه... با صدای بلند فریاد زدم: دروغه، دروغه... بلندتر از من گفت: چی دروغه! کتک هایی که از سایت همسریابی دوهمدم جدید ازدواج خوردی دروغه یا اون بچه ای که کشتی؟
بعد از مدتها سد چشام فروریخت و اشکم مثل رود جاری شد و با بغض گفتم: دروغه! من کشتمش! سایت همسریابی 2همدم رو من کشتم ولی بهش خیانت نکردم این یه پاپوش بود که زندگی منو بهم بریزن وگرنه من هیچ وقت خیانت... سایت همسریابی 2همدم رو به من کرد و گفت: حرف میزنید؟ با حالتی و افسرده گفتم: دیگه خسته شدم، میخوام اعتراف کنم. دوباره به سمت جایگاه رفتم تا برای همیشه این قضیه رو تمومش کنم. بغض کرده بودم و نمی تونستم حرف بزنم، انگار سنگ شده بود و راه گلومو بسته بود.نفس کشیدنم برام سخت شده بود.میثاق با نگرانی به من نگاه کرد و زیر لب گفت: بیچاره م نکن هستی.
بی توجه به میثاق، اشکامو پاک کردمو بعد از چند تا سرفه شروع کردم به حرف زدن: به زور باهاش ازدواج کردم اما به زور باهاش زندگی نکردم.
سایت همسریابی دوهمدم صفحه اصلی زندگی از فکرم و احساسی که نسبت
به خواست خودم بود. همون سایت همسریابی دوهمدم صفحه اصلی زندگی از فکرم و احساسی که نسبت بهش داشتم پشیمون شدم.سایت همسریابی 2همدم هم تا وقتی که مطمئن نبود بهش سایت همسریابی دوهمدم جدید ازدواج دارم تا میتونست بهم محبت میکرد تا دوسش داشته باشم اما همینکه فهمید تو دلم چه غوغایی وچه شوری از محبتش برپاشده شروع کرد به بهانه گیری!
دوسم داشت و برام هرکاری میکرد اما وقتی دید دیگه تمام وجودم مال سایت همسریابی 2همدم جدید شده، برای اینکه دیگه از دستش نرم شروع کرد به عذاب دادن من.اینجا نرو.اون لباسو نپوش.با این رفت و آمد نکن.تلفن رو جواب نده.از خونه بیرون نرو... سایت همسریابی دوهمدم صفحه اصلی هیچی نمی گفتم حتی بعضی از حساسیت هاش برام جذاب بود.حس می کردم چون خیلی دوسم داره، چون براش مهمم انقدر حساسه اما بعد از مدت کمی غیر طبیعی شد دیگه حتی به و سرگرمی های خودشم پشت کرد تا چارچشمی مراقب من باشه.
سایت همسریابی دوهمدم جدید ازدواج عاشق فوتبال بود
حتی ورزشگاه هم نمی رفت با سایت همسریابی دوهمدم جدید ازدواج عاشق فوتبال بود. این اواخر هم از اینکه تو جمع باهام بحث کنه ابایی نداشت.مریض من بود.دیوونه بود. ...من دیوونه بودم...من دیوونه بودم که باهاش موندم ولی بهش خیانت نکردم، خیانت نکردم... بغضم ترکید و با صدای بلند گریه کردم