
امروز برای تولید کتاب صوتی ضبط داشتند، اجرای رادیویی که به تازگی در آن مشغول شده بود نیز هفتهای یکبار انجام میشد و کار قیمت پراید امروز ۱۴۰۱ هم کار صدا پیشگی و دوبلوری بود مقابلش ماشین قیمت پرایدامروز را دید و سمتش رفت. در جلو را باز کرده و سوار شد. سلام. سلام خوشگلم. خوبی؟
کمربند ایمنی اش را بست و در همان حال تشکری کرد که به راه افتاد. نگاهی به نیمرخش انداخت. شب گذشته که تلفنی با هم صحبت کرده بودند گفته بود که کارش زیاد است و حالا دنبال او آمده بود. آن هم در شلوغی و اوضاع به هم ریختهی قیمت پراید امروز ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ و قولی که به او داده بود که حواسش به پدرش باشد. فکرش را به زبان آورد: چه یهویی اومدی. قیمت پرایدامروز دیشب گفتی که کارات خیلی زیاده. بعدشم بابام که دست تنهاست و...
قیمت پراید امروز چهارشنبه بچه نیست که!
با لحنی تند میان حرفش آمد: واسه اینکه بیام زنم رو ببینم باید از بقیه اجازه بگیرم؟ بعدشم قیمت پراید امروز چهارشنبه بچه نیست که! قیمت پراید امروز ۳ شهریور ۱۴۰۰ میتونه مراقب خودش باشه. با زدن پوزخندی اضافه کرد: منو باش که دلم تنگ شده بود برات و اومدم تو رو ببینم اما تو هی بابام قیمت پراید امروز شنبه میکنی! با چشمان گرد شده نگاهش کرد که خودش با همان لحن تند و عصبی ادامه داد: تو که اصلا دلتنگی نمیفهمی انگار. وقتی هم که همو می بینیم از همه چیز و همه کس حرف میزنی جز خودمون دوتا. اصلا گور بابای قیمت پرایدامروز!
حتی انگار برات فرقی نداره قیمت پراید امروز ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ کنیم یا نه. هنوز از این لحن عصبیاش که به خاطر یک جملهی او این گونه به هم ریخت متعجب بود. توجیه کرد. قیمت پراید امروز ۱۴۰۱، این طوری نیست. من که منظوری نداشتم. فقط خودت از وضعیت بابام خبر داری و میدونی چه قدر نگرانشم.
قیمت پراید امروز ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ از وضعیت کارخونه
قیمت پراید امروز ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ از وضعیت کارخونه، اونم از وضعیت قلب بابا. اخم کرد و جوابی نداد. نگاهش مستقیم به رو به رویش خیره بود. دستش را جلو برد و روی دست او که روی دنده بود گذاشت. قیمت پراید امروز ۱۴۰۱ جان؟ هیراد؟ من واقعا منظوری نداشتم که تو این طور عصبی شدی. نیم نگاهی سمتش انداخت و باز جوابی نداد که لحنش معترض شد. عه قیمت پراید امروز ۳ شهریور ۱۴۰۰ این جوری نکن دیگه.
قهر نکن خب. چی شده مگه؟ باز هم جواب نداد که این بار با حرص گفت: یه چیزی بهت میگم ها قیمت پراید امروز ۱۶ بهمن ۱۴۰۰! بالاخره گره اخم هایش باز شد و لبخندی بر لبش نقش بست و گفت: آها حالا شد. تا شب را با قیمت پرایدامروز گذراند. هنوز از قیمت پراید امروز چهارشنبه لحن تند و حرفهای قیمت پراید امروز ۱۴۰۱ کمی دلخور بود اما سعی داشت نشان ندهد. کمی در خیابان ها گشتند و در پارک و زیر نم نم باران اواسط آذر ماه قدم زدند و پس از خوردن شام در یکی از رستوران ها همراز را جلوی خانه شان پیاده کرد
و خودش هم رفت قیمت پراید امروز در بازار آزاد. تویوتای سفید رنگ آقای زارع جلوی در پارک شده بود. کلید را در قفل چرخاند و داخل خانه رفت. باران شدیدتر شده بود و باعث شد قدم هایش را سرعت ببخشد. وارد خانه شد و با شنیدن سر و صدایی از آشپزخانه گام هایش را به آن سمت کج کرد و با دیدن مادرش لبخندی بر لبش نشست و گفت: سلام قیمت پراید امروز ۲۸ اسفند ۱۴۰۰. سمتش برگشت و با لبخندی که همیشه روی لبانش بود جواب داد: سلام عزیزم. خوش گذشت؟ خوب بود. عمو تورج این جاست؟ نگاه مهرنوش پر از نگرانی شد.