همسریابی آنلاین هلو - دوستیابی


لینک اپ دوستیابی

اپ دوستیابی بادو و اپ دوستیابی تیندر عربستان.تازه بازی تو جده ست.حساسه...تو کدوم طرفی هستی؟ با تمام وجودم گفتم: اپ دوستیابی بادو...

لینک اپ دوستیابی - دوستیابی


تصویر اپ دوستیابی

توپ والیبال خورد تو سرم، دختری که دنبال توپ اومده بود تظاهر به نگرانی کرد و با دلسوزی گفت: آخی سرت درد گرفت؟ سرمو به نشانه ی منفی تکون دادم.اپ دوستیابی فارسی یه کم نگام کرد و بعد توپش رو برداشت و سمت بچه هایی که پشت تور بودن پرت کرد و اومد کنارم روی زمین نشست.دستمو گرفت توی دستاشو گفت: من پریا هستم تو اسمت چیه؟

با صدایی که انگار ازته چاه می اومد گفتم: هستی. اسمت قشنگه، خودتم قشنگی ولی خیلی تنهایی...مگه نه؟ اپ دوستیابی  جدید نیستم میخوام تنها باشم. بازم یاد روزایی که شاهرخ به ورزشگاه می رفت و با آب و تاب از بازی و اپ دوستیابی حرف میزد به دلم چنگ زد.ناخودآگاه من نمیزارم کسی اینجا تنها باشه.تازه امشب فوتبال هم داره، باید کنارم بشینی و بازی رو تماشا کنی. لبخند زدم و پرسیدم: کی با کی بازی داره؟

اپ دوستیابی تیندر عربستان

اپ دوستیابی بادو و اپ دوستیابی تیندر عربستان.تازه بازی تو جده ست.حساسه...تو کدوم طرفی هستی؟ با تمام وجودم گفتم: اپ دوستیابی بادو... دستشو آورد جلو و با ذوق گفت: پس بزن قدش. محکم به کف دستش کوبیدم.بلند بلند خندید و گفت: دیدی گفتم ؟با وجود من کسی اینجا تنها نمی مونه! بعد از مدتها دلم می خواست با یکی حرف بزنم: پریا واسه چی اینجایی؟ اپ دوست یابی بامبل آه سردی کشید و گفت: عاشقی! دیوونگی! خامی! لبخند تلخی زد و گفت: اپ دوستیابی  جدید.از اون دیوونه های زنجیری.عاشق شدم ولی بهش نرسیدم.

بابام نزاشت که برسم اپ دوستیابی پس تو هم دیوونه ای! اپ دوستیابی نکردم و به تمام ایل و طایفه م پشت کردم و از خونه در رفتم...اوایل با هم بودیم ولی بعد منو تو این شهر درندشت که پر از گرگ گرسنه ست تنها گذاشت.منم برای سیر کردن شکمم تو هر لجنی فرورفتم.اول دزدی بعدش کم کم پخش مواد و هزار کوفت و زهرمار دیگه. ..اپ دوستیابی تیندر همه ی عالم و آدم از جرم من باخبرن تو چطور نمیدونی؟ با کسی حرف نمیزنم تا بخوام از جرم دیگران باخبر بشم. تو چرا اینجایی؟

منم دیوونه م.چون عزیزترین کسمو کشتم و فرستادم سینه قبرستون. با دلسوزی نگام کرد و گفت: چرا؟

اون منو اپ دوستیابی فارسی کرد.

داستانش مفصله، حوصله ی تعریف ندارم فقط همینو بدون که اون منو اپ دوستیابی فارسی کرد. حُکمت اومده؟ اپ دوستیابی بادو آره، خیلی به عمرم نمونده. اپ دوستیابی برای ایفون مرگ و زندگی دست تو نیست.نمیدونم چرا دلم روشنه... پوزخندی زدم و گفتم: حتما سیم کشی کردی. آروم به پهلوم زد و گفت: نه اپ دوستیابی  جدید جدی میگم.حسم بهم میگه تو مال چوبه ی دار نیستی... نمی دونم چرا ولی انگار دلم گرم شد.امید تو وجودم زنده شد...دست انداخت دور گردنم و گفت: پاشو بریم تو.هوا داره سرد میشه، درسته چیزی به بهار نمونده ولی زمستون تاآخرین لحظه زور خودشو میزنه تا قلبهای همه ی آدما رو منجمد کنه.

با محبت نگاش کردم و گفتم: پس یخزدگی وجود منم مال زمستونه! اپ دوستیابی فارسی انداخت و گفت: نچ...نگات از بخاری هم گرمتره، خوش بحال اپ دوستیابی  جدید آدمی که صاحب چشای تو بود.چشمات آدمو دلگرم میکنه.زمستون رو تو اثر نداره... بلند شدم و باهاش هم قدم شدم... بهت نمیاد بیسواد باشی اپ دوستیابی خارجی... دانشجوی ترم اول ادبیات بودم که اپ دوست یابی بامبل بال سرم اومد...اپ دوستیابی چی؟ پزشکی می خوندم.یه سال مونده بود تا درسم تموم شه... ناباورانه نگام کرد و گفت: دروغ میگی! یعنی تو دکتری؟

مطالب مشابه


آخرین مطالب