دیدن حال و روز آشفته ی عمو و زن عمو و سکوت خفقان آور اون خونه حالمو بدتر کرد.به خونه ی خودم رفتم، با تمام مخالفت ها به خونه ی خودم رفتم تا بقیه ی عمرمو با خاطرات اپ های دوست یابی بگذرونم. دیگه از تمام دنیا چیزی جز یه اتاق تاریک و یه آلبوم عکس و یه بغل خاطره نمی خواستم.گریه شده بود
همدم من و بهترین روش دوست یابی مجازی. ...نبود، دیگه اثری از اون گرما و حرارت دستاش و نگاه نافذش نبود....دیگه اپ های دوست یابی نبود که بهش پناه ببرم... هرروز هم میومدن بهم سر میزدن وحتی بعضی از شبکه های اجتماعی دوست یابی که از حال و روز من باخبر بودن میومدن و چند ساعت باهام حرف میزدن تا از بهترین جا برای دوست یابی حال و هوا بیرون بیام ولی حال و هوای من سنگین تر از حرفا ونصیحت های اونا بود طوریکه وقت رفتن حالشون از منم بدتر میشد و عالم بی عمل میشدن.
چند شب مامان، چند شب میثاق و افسون، چند شب آرش و سهیال، چند شب عمو ستار اومدن پیشم و شب رو به صبح رسوندن تا تو اون خونه دیوونه نشم. اواخر اردیبهشت بود که سینا اومد تا پیشم بمونه.این اولین باری بود که بعد از آزاد شدنم سینا رو می دیدم.بهترین روش دوست یابی مجازی شده بود.داغون شده بود و وقتی هم حال نزار منو دید با صدای بلند شروع کرد به گریه کردن. افسرده بودم.شبا با گریه خوابم می برد و در طول شب چندیدن مرتبه با جیغ و فریاد از خواب می پریدم.
شبکه های اجتماعی دوست یابی دلم کسی رو می خواست
شبکه های اجتماعی دوست یابی دلم کسی رو می خواست که دیگه هیچ امیدی به برگشتش نبود و وقتی این مسئله رو درک می کردم، دلم می خواست دیگه زنده نباشم.من زندگی رو بدون اپ های دوست یابی نمی خواستم. یه شب وقتی که از خواب پریدم، بهترین جا برای دوست یابی فورا خودشو به من رسوند ووقتی دید دارم گریه می کنم، توی چارچوب در نشست و بلند بلند گریه کرد.صدای گریه های اون ازمنم بلندتر بود.دلم براش سوخت، تابحال اینجوری ندیده بودمش.
اشکامو پاک کردم و رفتم کنارش نشستم.چند بار آهسته صداش کردم، نگام کرد و گفت: با بغض گفت: تو که اینجوری نبودی.ببین چی به روزخودت آوردی؟ شب و روزت یکی شده اون وقت میگی نفرین نفرین نکن سینا. نکنم.که این بلارو سر ما آوردی. با اون رفیق شفیقت، همون که بخاطرش بدبختت کردم، همون که این داغ رو به دل هممون گذاشته.همون آشغالی که اپ های دوست یابی با کی هستی؟ نتونست شوهرشو جمع و جور کنه وتورو اینطوری بدبخت کرده. رویا رو میگی؟
بهترین روش دوست یابی مجازی یه بار اومده سراغت تا ببینه مُردی
من جای تو باشم دیگه اسمشم نمیارم.بهترین روش دوست یابی مجازی یه بار اومده سراغت تا ببینه مُردی با بی حالی گفتم: هیچ ربطی به اون نداره، اون بی تقصیره.شبکه های اجتماعی دوست یابی وضع جسمیه خوبی نداره واسه همین نیومده اگه بچه ش دنیا بیاد، میاد پیشم. با ناباوری اشکاشو پاک کرد و گفت: بچه؟ آره، درد اونم کمتر از من نیست.تازه اون یه آینه ی دق هم داره که مدام اون کثافتو به یادش میاره.بهترین روش دوست یابی مجازی خودت این مدت کجا غیبت زده بود که من نمی دیدمت؟ از جا بلند شد و رفت سمت پنجره و گفت: من حال خوبی نداشتم.باید تنها می موندم. بعد با بهترین جا برای دوست یابی برگشت و به من نگاه کرد و با بغض گفت: منو می بخشی؟ مگه تو کاری کردی؟ منو سیاه کردی ولی خیلی از اون ماجرا گذشته.تو نباید خودتو یا رویا رو مقصر بدونی.مقصر دل منه که همیشه دیگه از اگه و اما و کاش و....این حرفا گذشته سینا.گذشته برنمی گرده.