همسریابی آنلاین هلو - صیغه


لینک مستقیم سایت صیغه زنان

وبعد به سایت زنان صیغه ای در قزوین اشاره کردم و گفتم ببین چه جیگری تور کردم.. ...یه ربعی من و سایت زنان صیغه مشهد مقدس واسه مامانم توضیح دادیم

لینک مستقیم سایت صیغه زنان - صیغه


آدرس سایت صیغه زنان

یا قمر بنی هاشم سایت زنان صیغه لرستان پسرم این چه ریختیه. مامانی مدل جدیده کالس داره. وبعد به سایت زنان صیغه ای در قزوین اشاره کردم و گفتم ببین چه جیگری تور کردم.. ...یه ربعی من و سایت زنان صیغه مشهد مقدس واسه مامانم توضیح دادیم البته اسم سایت صیغه زنان رو و نبردم.

بعد یه ربع سایت زنان صیغه کرمان خواست بره

چون ترسیدم مامانم با آجیم خوب برخورد نکنه که با سوابقی که از مامانم دارم ازش بعید نبود. بعد یه ربع سایت زنان صیغه کرمان خواست بره اما انگار میخواست چیزی بگه پیش مامانم نمیشد...واسه همین نگفت ورفت... سایت زنان صیغه کرمان.... از خونه خاله اومدم بیرون خیلی عصبی بودم. اما نمیدونم چرا دلم آروم بود.نمیدونم نداشت میدونستم وجود سایت زنان صیغه زنجان باعث آرامش دلم شده بود.

اما خیلی دگیر بودم از نفسم از سایت زنان صیغه زنجان. باید بهش ثابت میکردم عاشقش شدم. و ازش دلگیرم اگه از حاال باهاش خوب باشم فکرمیکنه زیاد واسم مهم نیست. شکرت که بازم سایت صیغه زنان رو بهم برگردوندی. سوار ماشین شدم بااعصابی بهم ریخته. پامو رو پدال گاز گذاشتمو تموم دل تنگیمو و دلگیرمو رو گاز خالی کردم. آقای مدرس منوبزارین خونه خودم. خیلی نامرده ها واسش شدم آقای مدرس ببین چطوری فراموشم کرده...

با همون سرعت روندم سمت خونه سایت زنان صیغه زنجان. 

با همون سرعت روندم سمت خونه سایت زنان صیغه زنجان. ماشینو بردم تو پارکینگ سایت صیغه زنان چشماشو بسته بود و با توقفم چشماشو بار کرد. رفت باال و منم پشت سرش. سوار آسانسور شدم باعصبانیت برگشت سمتم و گفت شما کجااااا.... با همون حالت اخم یه نگاه بهش انداختم. من نمیزارم شما بیاید داخل ها. رفتیم روبروی در واحد واستاد منم دقیقا پشت سرش واستادم و در باز کرد رفتیم داخل و درو بست یه باره برگشت سمتم.

ای این بازم جوجه ی خودمه ها قدش به زور تارو شونم میرسید انگشت اشارشو اورد باال به نشانه تهدید رو هوا تکون دادو گفت به جون عزیزم که اگه نباشه میخوام دنیا نباشه. اگه شروع کنی غر زدن و دادن بیداد یه بالیی سر خودم میارم زورم به تو که میرسه.آره باشه من نامردم من زود فراموش کردم. روبه روی هم واستاده بودیم.چه راحت به زبون میاره فراموش...هه دستشو گرفتم کشون کشون بردمش انداختمش رو مبل و با همون عصبانیتم داد زدم.

چی گفتی. ...چی فراموشم کردی.... آره حق داری. ..ولی قبلشم یه چیزایی بشون... نمیدونم چی شنیدی و چی واست تعریف کردن اما سایت صیغه زنان هیچ کار خوبی نکردی نه با من نه با دلم. تو سایت زنان صیغه ای در قزوین رو شکستی. چه جاهایی که نگشتم دنبالت. این بود عشقت.باشه میدونم دل خوشی از من نداری... مطمئنم سایت زنان صیغه مشهد مقدس از حالم واست گفته. که شبو روزم چطوری گذشته هیچ وقت یادم نمیره هیچ وقت. که تو و اون سایت زنان صیغه لرستان نارفیق دستتون تو یه کاسه بود. زل زد تو چشامو گفت حرفات تموم شد.حاال برو بیرون از خونه من

مطالب مشابه


آخرین مطالب