ابتدا از حرفم ابروهایش مکان صیغه پرید و بعد دوباره شیطنت در چشمانش نشست و پرسید: به نظرتو چیکار میکنن؟ شانه باال انداختم و مکان صیغه در شیراز توی چشمانم زل زد و با همان شیطنت مذکور گفت: من احتمال میدم اگر بفهمن میان درسته قور تم میدن چشمانم از حدقه بیرون زد و مکان صیغه موقت در مشهد بعد خنده ام گرفت اما بروز ندادم و نگاهم را به جلو دادم همان موقع چراغ سبز شد و مکان صیغه در قم راه افتاد و من بدون اینکه نگاهش کنم گفتم: جلوی اون سوپرمارکت بزرگه نگه دار خرید کنم میدانستم که ان فروشگاه سبز ی و گوشت تازه دارد چون در مسافرت با مکان صیغه موقت از رستوران رفتن خبر مکان صیغه در خوی نبود. ..
مکان صیغه در مشهد چشم بلندش را شنیدم
مکان صیغه در مشهد چشم بلندش را شنیدم و باز هم نگاهش نکردم تا او باشد دیگر جلوی من از خورده شدن توسط دخترها حرف نزند! کیف دستی ام را از صندلی عقب برداشتم و خواستم پیاده شوم که کارت عابرش را به طرفم گرفت نگاهی به نامش روی کارت انداختم بعد نگاهم را توی چشمانش فیکس کردم و گفتم: می دونم پولداری ولی تا وقت ی تو شهر منی دست تو جیبت نکن خیلی جلوی خودش را گرفت که قهقهه نزند پیاده شدم و او شیشه را پایین داد و گفت: یعنی می خوای بگی من از تو پولدار ترم ؟
این مکان صیغه در ارومیه همیشه یک جواب در آستینش داشت، برای همین باید رویش را کم میکردم دستم را لبه ی پنجره گذاشتم و گفتم: شیشه رو بده مکان صیغه دو تا دختر دارن میان می ترسم درسته قورتت بدن اینبار بلند خندید و من کیفم را روی شانه جا به جا کردم و چرخیدم به سمت سوپر مارکت مکان صیغه موقت پیرون زد و من دستانم روی فرمان مشت شد که پیاده با ر از مارکت مکان صیغه در خوی دستان نشوم که به کمکش نروم که کسی مکان صیغه موقت ساریخانی را با یک دختر نبیند که پی از فردا تلگرام و اینستاگرام ر نشود از عکس ها ُ من و مکان صیغه در شیراز که مجبور نباشم برای زندگی شخصی ام توضیحی بدهم خرید ها را توی صندوق گذاشت، کنارم نشست و دستم از فرمان رها شد من برای خوشحالی هلن این سفر را تدارک دیدم پس ناراحت ی ام را خوردم لبخند زدم و گفتم: به به دختر شیرازی مهمون نواز... تموم شد ؟
تو مکان صیغه در قم خونه یه تیکه نون خشکم پیدا نمیشه
متلکم را پشت گوش انداخت وهمانطور که چشمش به فاکتور خریدش بود گفت: تو مکان صیغه در قم خونه یه تیکه نون خشکم پیدا نمیشه سق بزنیم. .. مکان صیغه در مشهد باید برای یک هفته خر ید میکردم موهای خوش رنگ و خوش حالتش را یک وری مکان صیغه صورتش ریخته و نگاهم را میخ خودش کرده بود آهسته گفتم: شیراز بیرون بر خوب زیاد داره کمی سرش را بلند کرد نیم نگاه ی به من انداخت و دوباره به فاکتورخیره شد و گفت: مکان صیغه در خوی فکر میکردم دستپخت منو به بیرون بر ترجیح میدی در حالی که سعی میکردم دستم را مکان صیغه در قم کنم که به سمت موهایش نرود گفتم: تو دستپخت ب ی نظیرت که حرف ی نیست نیمچه لبخندی زد فاکتور را تا کرد توی کیفش گذاشت بعد سرش را بلند کرد موهایش را نرم زیر شالش فرستاد و گفت: بریم خونه؟
دستی که بی اختیار به سمت چانه ی ظریفش رفت را پشت صندلی اش گذاشتم. .. همیشه در برابرش کم می اوردم اما امروز به طرز عجیبی خودداری ام به باد رفته بود و قطعا باید مکان صیغه به دادش می رسید چون قرار بود یک هفته تمام با مکان صیغه در مشهد تنها باشد! کجا باید برم مکان صیغه موقت در مشهد ؟ با لبخند عمیقش نگاهم کرد و گفت: همین خیابونو مستقیم برو میگم بهت استارت زدم و در عین مکان صیغه در ارومیه راه افتادم بوی عطر مالیمش کالفه ام کرده بود، کولر ماشین را خاموش کردم و شیشه را پایین کشیدم و مکان صیغه موقت در اصفهان با ذوق دستش را بیرون برد و گفت.