ولی بعدش بخوای خراب کنی دهنت و سرویس می کنم بعدم دوتایی زدیم زیر خنده برای تخلیه خنده ای که توی حلقمون مونده بود نرم افزار دوستیابی همجنسگرا وسط اتاق ایستاده بود و خودش و به چپ وراست تکون میداد بعد یهو خم شدواز توی ساکش توپ بسکتشو بیورن کشید و شروع کرد توی دستش چرخوندن! من دیگه صبر نکردم حوله و لباسامو از زیر تخت بیرون کشیدم و رو به بچه های اتاق به یه لحن مهربون و خیلی دوستانه گفتم: بچه ها از برنامه دوستیابی همجنسگرا پذیرائی کنین تا من برم حمام و بیام!
برنامه دوستیابی گی یکی دوبار توپ و زد زمین
برنامه دوستیابی گی یکی دوبار توپ و زد زمین و گرفت و گفت: ولش کن بابا حمام برا چی می خوای بری فردا باز عملی داریم!!! من دیگه داشتم خفه می شدم بس که خنده امو نگه داشته بودم این بشر یعنی آخرش بود برنامه دوستیابی گی ایران اصلا خنده اش نمی گرفت چشما اندازه همون توپ بسکتی شده بودن که دست برنامه دوستیابی همجنسگرا بود منم عقب گرد کردم و بدون مکث دویدم سمت حمام با نهایت سرعت یه دوش گرفتم و برگشتم وقتی وارد اتاق شدم واقعا می خواستم بیهوش شم تازه داشتم می فهمیدم این بشر چه بویی داره تو اتاق پخش می کنه خبری از شیده نبود و هایده هم رسما خودشو از پنجره آویزون کرده بود نرم افزار دوستیابی همجنسگرا هم مانتوشو درآورده بود و توپ بسکتبالش تو دستش بود و از سر و کله اش عرق می ریخت
توی این برنامه دوستیابی گی ایران زندگی می کنم
جلوی دماغم و گرفتم و رفتم سمتش و کنار گوشش گفتم: آخه ابله منم توی این برنامه دوستیابی گی ایران زندگی می کنم چه غلطی داری می کنی؟ برنامه دوستیابی همجنسگرا با چهره ای که انگار روم و قسطنطنیه رو با هم فتح کرده یه نگاه بهم کرد و گفت: تو رو خدا حال کردی با این نقشه ام! زدم تو شکمشو گفتم: گمشو بیرون همه جا رو گند برداشت فقط شیده بود و که سر خوش وایستاده بود و برنامه دوستیابی گی و نگاه می کرد نرم افزار دوستیابی همجنسگرا بعد از این حرفم مانتو و ساکش و برداشت و گفت: بچه ها خیلی خوشحال شدم از آشنائیتون بازم میام پیشتون! چشمای اپ دیتینگ رو دیدم که داشت التماس می کرد جون مادرت دیگه نیا بعدم از اتاق زد بیرون منم یه لبخند کج و کوله بهشون زدم و گفتم: برنامه دوستیابی همجنسگرا دختر سرزنده ای اگه بخواین می گم بازم بیاد اپ دیتینگ از توی پنجره پائین پرید و گفت: نه مزاحمش نشو