همسریابی آنلاین هلو - همسر يابي


همسر يابي طوبي چه می کند؟

حتمًا میونه ش با همسر يابي طوبي بهم خورده بود که اومده بود سمت من! شایدم عذاب وجدان داشت؛ ولی هدفش هرچی که بود هرگز نسبت به من دوست داشتنی وجود نداشت.

همسر يابي طوبي چه می کند؟ - همسر يابي


همسر يابي طوبي با عکس

من، آروم باش! پشیمونه که همسر يابي طوبي رو از دست داد وگرنه کل فامیل رو واسطه نمیکرد. اول باید به حرف هاش گوش کنی بعد تصمیم بگیری. با گر یه گفتم: ابریشم خیلی داغونم اصلا نمیتونم سیاوش رو ببخشم. فکر کردی راحته با کسی ازدواج کنی که به زور همسريابي طوبي نسخه قديمي و برای رسیدن به پول و پله آدم رو تحمل کنه؟

همه جا آبروی ما رو برد. همسریابی طوبی 24 رو دقش داد. غرورم له شد. اینا کافی نیست تا بخوام ازش متنفر باشم؟! چقدر بدبختم من که به زور میخواستم اون زندگ ی رو نگه دارم. همون بهتر جدا شدم. قربونت برم من، گریه نکن! حالا یه فرصت دیگه بهش بده. امکان نداره دوباره اون بی لیاقت رو قبولش کنم! ارزش خودش رو وقتی با همسر يابي طوبي رفت، نشون داد. بعد فوت همسریابی طوبی 24 هیچ راه ی برای بخششش وجود نداره. گوشی رو قطع کردم و توی بغل گلرخ اینقدر با صدای بلند گر یه کردم تا آروم شدم. سرم از شدت درد داشت منفجر میشد.

سايت همسريابي طوبي 24 رو در رو بشی

همسريابي طوبي 24 برام مسکنی آورد و گفت: کسی اجبارت نکرده تا با سايت همسريابي طوبي 24 رو در رو بشی. فقط خودت رو بیشتر از این زجر نده! دیگه مثل قبل چیزی رو از گلرخ و همسريابي طوبي نسخه قديمي پنهان نمیکردم و راحت حرف دلم رو باهاشون درمیون میگذاشتم. چون همسر يابي طوبي و خواهرم بهترین سنگ صبورای دنیا بودند.

زندگی همچنان ادامه داشت اما بدون پدرم حالم افتضاح بود. هروقت گر یه و ناراحت ی همسريابي طوبي 24 و گلرخ رو میدیدم بیشتر از خودم بدم میاومد. درطی چند ماهی که گذشت، همسر يابي طوبي  شیراز از عمه خورشید گرفته تا خواهرها و دامادهاشون، همه رو واسطه کرد دوباره بیاد خواستگاری ولی من جوابم مشخص بود. دیگه اجازه نمیدادم کسی که یه بار تموم احساسم رو از بین برده بود مجدد پاش به زندگیم باز بشه. یک روز همسريابي طوبي نسخه قديمي و گلرخ پیشنهاد دادن برای عوض شدن روحیهم برم سر کار. خودمم دلم میخواست توی روال زندگی تلخ و تکراریم یه تغییری بدم.

بین آگهی ها دنبال کار گشتم اما نه مدرک درست و حساب ی داشتم نه مهارتی، نه استعدادی. فقط بلد بودم گند بزنم به زندگ ی خودم و بقیه. چندجا هم برای مصاحبه مراجعه کردم. آدمهای زیادی توی اولویت بودند که همه سابقه ی کاری داشتند. کاملا ناامید شدم و دوباره کز کردم کنج اتاقم. کمحرف و بی صدا با اشک هایی که گاه و بیگاه، بی محابا، سرازیر میشدند روشنک تنها همدمم بود که بعضی اوقات از بس اصرار میکرد دلم براش میسوخت. باهاش بازی میکردم یا کتاب میخوندم و قصه تعر یف میکردم. همسریابی طوبی 24 بیکار ننشست.

همسريابي طوبي نسخه قديمي زبون ریخت

اینقدر واسطه فرستاد و برای همسريابي طوبي نسخه قديمي زبون ریخت تا بالاخره دل همه رو به دست آورد اما من هنوزم ازش بدم میاومد. حتمًا میونه ش با همسر يابي طوبي بهم خورده بود که اومده بود سمت من! شایدم عذاب وجدان داشت؛ ولی هدفش هرچی که بود هرگز نسبت به من دوست داشتنی وجود نداشت. همسريابي طوبي 24 گفت حالا که سايت همسريابي طوبي 24 رو نمیخوای، حداقل برگرد دانشگاه و مدرکت رو بگیر. اینجوری برای کار پیدا کردن موفق تری. حرفی نداشتم و قبول کردم. عالیه خانم، عمه ی شوهر گلرخ بود که میخواست خونهش رو اجاره بده و مدتی با دخترش زندگی کنه.

مطالب مشابه


آخرین مطالب