همچین همه ِل بچه نبودن، همشون دانشجو بودن و کوچیک ترین، آخر سا دبیرستان بود. همسریابی تورنتو یک لیوان نسکافه به دستم داد و گفت: تازه از سوپر ی گرفتم، بخور تا سرد نشده. مرسی. چقدر زود بچه ها بزرگ شدن.
انگار همین دیروز بود همسریابی توران 81 نسخه جدید
خیلی زود، انگار همین دیروز بود همسریابی توران 81 نسخه جدید و تو بهشون دستور میدادیم این کار کنید و اون کار نکنید. آره، االن هر کدومشون دانشجو شدن. احساس میکنم خیلی ازشون دور شدم. مخصوصًا از همسریابی توران. خوب میدونستم برکه چقدر به من وابستگ ی داره. نه به خاطر اینکه هم همسریابی توران 81 و هم دخترعمو علاقه ی زیادی به همسریابی توران 81 داره، همیشه مثل یه الگو واسش بودم. چی شده؟ چ ی چ ی شده؟ چرا دیگه با علی نیستی؟ چون دیگه نمیتونستیم ادامه بدیم. دخترخاله، هر ک ی رو بپیچونی من رو نمیتونی بپیچونی. سکوت کردم و نمیتونستم بهش دروغ بگم چون دروغهام الک ی بودن. خواهر ندارم. تو و برکه و روناک از همسریابی ت واسم عز یزترین. نه فقط برای اینکه میدونی که دمارش رو درمیارم بفهمم از گل نازکتر بهت گفته.
همسریابی تبیان تنها نوه های دختر خانواده اید
شبنم، همسریابی تبیان تنها نوه های دختر خانواده اید، بهخاطر اینکه خواهرهای منید. همسریابی تهران، حواست به برکه و همسریابی ت باشه. نمیخوام شکست ی که همسریابی تبیان و تو توی عشق خوردیم رو اونا هم بخورن. میدونی برکه از همسریابی ت واسم عز یزتر و همسریابی ت بیشتر برکه عز یز نباشه کمتر هم نیست. میدونی که همیشه عاشق شیرینزبونیهاش بودم. چه از بچگ یهاش که با حرف زدنش همه رو شیفته ی خودش میکرد، چه االن که این قدر ناز داره. حواست به این دوتا همسریابی توران باشه. نه تنها دوتا همسریابی توران بلکه به پسرها هم باشه. تو چ ی؟ همسریابی تلگرام هیچی متین، همسریابی توران 81 نسخه جدید هیچ و پوچم. به یک بار دیگه اینجوری بگ ی، میرم علی رو آتیش میزنم. چرا علی؟ مگه سبب حال بِد من اونه؟ علی رو آتیش بزن ی انگار همسریابی تلگرام رو خاکستر کردی. حرف بزن لامصب.