در طول این مدت چیزی نگفتم نمیدونم چرا احساس سبکی میکردم انگار دیگه هیچی تو دلم نبود. خواست پاشه و جعبه روبرداره که دستشو گرفتمو کشیدمش تو بغلم داشتم واسش میمردم. با جیغ افتاد تو بغلم آررررریا مگه دیوونه شدی.؟ اون که بللللله همسریابی شیدایی شیراز وقته. پس شفات بده.همسریابی شیدایی تهران البته آنی خانمی لازم به ذکره که میگن دیوانه چون دیوانه بیند خوشش آییییییید. بفداتتتتت. با لحن چندش آوری که از خودم سراغ داشتم.
گفتم میکشمت. ای جووووون ما که کشته مردتیم پیش پیش. و شروع کردم به قلقلک دادن همسریابی شیدایی. آخرین باری که انقد خندیدم یادم نمیاد.. .. همسریابی شیدایی خورده شیشه هارو جارو میکرد و زیر لب همش غر غر میکرد هوی خاله قزی کم با خودت حرف بزن از همسریابی شیدا تا کی باید تحمل کنم این رفتارت... همسریابی شیدایی تهران به جای دید زدن همسریابی شیدایی زنجان پاشو برو یکم با ویالن کار کن درسته کارتو بلدی اما همسریابی شیدایی شیراز وقته جدی باهاش کار نکردی... نمیشه فردا همسریابی شیدا خسته ام...
همسریابی شیدایی زنجان تسلیمم
با جارو دست به کمر شدو گفت نه همین همسریابی شیدا واگرررنه... جارو رو گرفته بود بالا که بزنه. دستمو بردم بالاو گفتم تسلیم همسریابی شیدایی زنجان تسلیمم الان میام برم ویالن خودمو بیارم اینارو هم عوض کنم. رفتم لباسامو عوض کردمو اومدم بیرون. ویالنمم اوردموبازش کردم. همسریابی شیدایی مشهد وقت بود که بهش نگاهم نکرده بودم.هه... چقد تلاش و هزینه کردم که واسه تولد همسریابی شیداییی در عرض یه ماه ویالن یاد گرفتم.دست آخرم چی شد....بی خیال...من همسریابی شیدا یا فرشته رو دارم که اون افریته رو از قلبم بیرون کرده و رو شکر میکنم رو کردم سمت همسریابی شیدایی که کارش تموم شدا بود و اونم ویالنشو دستش گرفته بود.
الان تو شروع کن بعدش یکی همسریابی شیدایی جدید.
اما رفت نشستو گفت الان تو شروع کن بعدش یکی همسریابی شیدایی جدید. بعدش با هم هماهنگ یه آهنگ و میزنیم چطوره. غمگین یا شاد. از هرکدوم یکی اول غمگین. یکم فکر کردم بعدو به همسریابی شیدایی گفتم. خودم همسریابی شیدایی مشهد دوسش دارم و فقط واسه تو میزنم. ودر نبودت اینو هرشب گوش این آهنگ وتقدیم میکنم. به تو... میدادم