همسریابی آنلاین هلو - صيغه يابي شيدايي


ورود به سايت صيغه يابي شيدايي

سايت صيغه يابي شيدايي او یکم آروم باش ما همه تو رو دوست داریم و می خوایم پیشمون باشی سایت همسریابی با شماره مامان؟؟ بابا؟؟ کجایید پس؟؟

ورود به سايت صيغه يابي شيدايي - صيغه يابي شيدايي


تصویر سايت صيغه يابي شيدايي

که مثل مرغ پر کنده داره تو سالن راه میره و اسم مادر پدرش رو صدا می زنه! بمیرم براش! کمند رفت سمتش. .. سایت همسریابی هلو آروم باش حرف می زنیم که باز او سر کمند داد زد: من حرفی با تو ندارم ناخواسته عصبی شدم یه داد محکم زدم گفتم سر کمند داد نزن یهو او مسیر عوض کرد و مثل گاوی که پارچه قرمز دیده، اومد سمتم تو چی می گی نامرد؟؟ تو هم بهم دروغ گفتی بازیم دادی!

دست کشیدم تو موهام و هیچی نگفتم سايت صيغه يابي شيدايي او یکم آروم باش ما همه تو رو دوست داریم و می خوایم پیشمون باشی سایت همسریابی با شماره مامان؟؟ بابا؟؟ کجایید پس؟؟ بیاید جواب منو بدید محمد سورن پسر اون ها بود، پسرشون رو برداشتن و رفتن سایت همسریابی هلو چند لحظه سکوت کرد و سر محمد داد زد تو فرستادیشون برن نه؟ دلت خنک شد منو بی خانواده کردی؟؟

نمی دونستم تازه فهمیدم سایت شیدایی رشت سرشو خم کرد

او ما خانواده تو هستیم و دوستت داریم او رفت سمت محمد و کمند. .. بعد از 24 سال تازه یادتون افتاده دختر دارین؟ کمند من نمی دونستم تازه فهمیدم سایت شیدایی رشت سرشو خم کرد به طرف کمند با آقا بهرادت خوش بودی و از یکی دیگه بچه پس انداختی؟؟ من مادر نمی خوا. .. حرفش تموم نشده بود که محمد یه کشیده محکم زد تو گوشش و داد زد: دهنتو ببند سکوت سنگین شد، یه سکوتی که انگار سایت همسریابی با شماره رو تموم کرد. ..! کمند خواست او رو تو بغلش بگیره که او جیغ زد ولم کن، تازه داره حرف های باربد یادم میاد. .. او نگاه کرد به سايت صيغه يابي شيدايي تو منو پس انداختی که کمند رو داشته باشی، کمند منو نمی خواست چون اجباری بودم باربد از من متنفره چون باعث آزار کمند بودم! منو باش دلم برای سورن می سوخت!!!

سایت همسریابی هلو بغضش شکست

نگو من همون بدبختیم که وسط قربانی عشق و نفرت چندتا آدم شده. سایت همسریابی هلو بغضش شکست و گریه کرد و به کمند اشاره کرد منو پس انداختین و ولم کردید پیش یه خانواده تو کانادا، حالا بعد از چند سال دارید بهم حقیقت رو می گید که چی بشه؟؟ چقدر شماها پست و نامردید!! هیچ وقت مامان بابا رو بخاطر این که بی خبر ولم کردین رفتن نمی بخشم. فرزاد نفس زنون وارد سالن شد چه خبره خونه رو گذاشتین رو سرتون سایت شیدایی رشت چرخید به طرفش و اخمو گفت: تو کیه من می شی ها؟

بگو خجالت نکش فرزاد یه لبخند خوشگل زد و گفت: من عموتم عزیز دلم همسریابی با شماره جوری بهش نگاه کرد که به من نگاه می کرد لرزم می گرفت فرزاد اون باباتو می بینی سر تربیت تو دهن منو سرویس کرد سايت صيغه يابي شيدايي آخرشم که آرزوش شده کوکا زدن که! فرزاد بلند خندید: اون دیگه جز اختیارات من نبود فرزاد اومد طرف او و گفت: حق داری عصبانی باشی داد بزن اعتراض کن اما قبول کن حقیقت رو. .. به کمند اشاره کرد تو دوقلو بودی، وقتی به او اومدی من اونجا بودم وضعیت داغونی بود حتی معلوم نبود تو زنده می مونی یا نه!

سایت همسریابی با شماره اومدی یه تیکه گوشت بودی

وقتی به سایت همسریابی با شماره اومدی یه تیکه گوشت بودی ضعیف و نارس، من پدرم در اومد تا تو رو تونستم نگه دارم! سایت شیدایی رشت کاش مرده بودم فرزاد محمد فقط بخاطر این که یه روز بتونه تو رو تو آغوشش بگیره این همه سال رو تو زندان دووم آورد سایت همسریابی هلو اما من فقط یه گرو بودم تا اون بتونه کمند رو داشته باشه سايت صيغه يابي شيدايي تو از وجود اونی! تو خود ستاره ای که   دوباره بهم بخشیده! او من از لحظه ای که تو بغلم گرفتمت عاشقت شدم. او باز زد زیر گریه حتی... حتی باربد می خواست از من انتقام بگیره! چون کمند رو اذیت می کردم! 

مطالب مشابه


آخرین مطالب