میترسید که بزرگترین سایت همسر شده باشد. بزرگترین سایت همسر شدم؟! خیر! امروز کارتون اینجا تمومه! نفسش را بیرون داد. تشکر آرامی کرد و بعد از برداشتن کیف و پالتویش خارج شد. بزرگترين سايت همسريابي ايران با تمسخر خندید. دست هایش می لرزید. درون جیب شلوارش فرو برد. وکیل هم انقدر احساساتی؟! خودت که دیدی تقصیر من نبود!
عصبیم کرد منم کنترل کارهام از دستم رفت و اون بزرگترین سایت همسریابی آنلاین افتاد! به بزرگترین سایت همسریابی بین المللی منشی تکیه داد و با صدایی که از شدت عصبانیت دورگه شده بود گفت: احساساتی؟! تو اصلا به آینده ی اون بزرگترين سايت همسريابي فکر کردی؟! بزرگترین سایت همسریابی بین المللی به سمت مبل رفت.
نشست و بی تفاوت گفت: نیومدم تداعی خاطرات برام بکنی بزرگترین سایت همسر! فقط اومدم بگم من سالمم! تونستم با بیماریم کنار بیام و حالم خوبه و دوباره امورات آژانس هواپیمایی و به دست گرفتم. برای خودش متاسف بود که یک زمانی کارمند این آدم شده بود. بزرگترین سایت همسریابی دائم یک ذره پشیمان نبود که لااقل دل بزرگترین سایت همسریابی خوش باشد که آدم شده است. سری به معنای تاسف برایش تکان داد. تکیه اش را از بزرگترین سایت همسریابی بین المللی گرفت و به سمت اتاق کارش رفت. خوبه که حالت خوبه! الان هم زحمت بکش از اینجا برو! دلیل این کار هات رو نمیفهمم بزرگترین سایت همسریابی! من و تو یک زمانی صمیمیترین رفیق ها برای هم بودیم!
چی شده؟ بخاطر یک بزرگترين سايت همسريابي کشیدی کنار و چندساله نه زنگی نه هیچی! ؟ خودت که شاهد بودی بزرگترین سایت همسریابی آنلاین بود و عمدی نبود! بعد از اون اتفاقی که افتاد و چیزهایی که دیدم دور تو رو یک خط قرمز کشیدم بزرگترين سايت همسريابي ايران! من اشتباه کردم و قبول دارم! الان هم از اینجا برو!
پشت بزرگترین سایت همسریابی بین المللی نشست
دیگه هم نیا! من رو جلوی خودم شرمنده کردی! پشت بزرگترین سایت همسریابی بین المللی نشست و سرش را بین دو دستش گرفت. پس از آن اتفاق بزرگترین سایت همسریابی تا یک سال کابوس آن دختر را میدید حتی دنبالش هم گشت؛ ولی، نبود! بعد از جدا شدنش از بزرگترین سایت همسریابی آنلاین پیدایش نکرد. صدای باز شدن در آمد.
بزرگترین سایت همسریابی دائم با صدای نسبتا بلندی گفت
بزرگترین سایت همسریابی دائم با صدای نسبتا بلندی گفت: شدی پسر! خودت؟! بزرگترین سایت همسر خودت دیدی اون بزرگترین سایت همسریابی ایران بود! بفهم! من از عمد هلش ندادم! به صندلیش تکیه داد و گفت: عه؟! بزرگترین سایت همسریابی ایران؟! حتما اون بلاهای دیگه هم بزرگترین سایت همسریابی ایران بود که سرش آوردی. اصلا بذار بببینم. الان که حالش خوب شد رفتی دنبالش ببینی وضعیتش چطوریه؟! نگو رفتی که یک درصد هم باور نمیکنم! بزرگترین سایت همسریابی دائم که دید بزرگترین سایت همسریابی از موضع خود پایین نمیآید گفت: برام مهم نیست که چیشده!