
از ماشین پیاده شدند سايت همسريابي آغازي نو نایلون خوراکی ها, لباس نامزدی و لباسهای خودش را برداشت و سوار آسانسور شدند وارد خانه که شدند سایت همسریابی آغازی نو صفحه اصلی گفت: آبمیوه ها رو در بیار بذار توی یخچال! بقیه خوراکیا رو هم بذار روی اپن, فردا میچینمشون توی کابینت لباسا رو هم بذار کنار کمد تا فردا جابجاشون کنم, الان اصال نمیتونم هر آن ممکنه از شدت خواب از حال برم چشم عزیزم ورود به سایت همسریابی آغازی نو به سمت اتاق رفت و در را بست سریع لباسهایش را عوض کرد و از اتاق خارج شد
صدای سایت همسریابی آغازی نو را شنید
به سمت دستشویی رفت که صدای سایت همسریابی آغازی نو را شنید: ماشینو فردا نمیبرم صبح پاشو برو کلاس ثبت نام کن باشه ممنون مسواکش را زد و به اتاق خواب برگشت و خودش را روی تخت رها کرد سايت همسريابي آغازي نو وارد اتاق شد, بوسه نرمی روی گونه اش کاشت و گفت: تو بخواب عزیزم من میرم لیست مهمونا رو میگیرم و بعد میام میخوابم باشه مزاحم کارت نمیشم خواست از اتاق خارج شود که سایت همسریابی آغازی نو صفحه اصلی گفت: راستی! دیگه از مرکز بهم زنگ نزن میبینی که حالم خوبه یوقتم مثل امروز خوابم و باعث میشه الکی نگرانت کنم سایت همسریابی آغازی نو کمی با دقت به سایت جدید همسریابی آغازی نو نگاه کرد و گفت: مطمعنی حالت خوبه؟ بابت همون شب آره, خوبم پوفی کشید و گفت: باشه بهت زنگ نمیزنم ولی تو اگه کاری داشتی بهم زنگ بزن در ضمن صدای زنگ گوشیتم تا آخر زیاد کن که اگه زنگ زدم بیدار شی امروز گوشیت روی سایلنت بود که اصلا بیدار نشدی چشم خوب بخوابی عزیزم ممنون و از اتاق بیرون رفت
سایت همسریابی زندگی نو هم چشمهایش را بست
سایت همسریابی زندگی نو هم چشمهایش را بست و خوابید از صدای فریادهای سايت همسريابي آغازي نو از خواب پرید مثل شب قبل خیس عرق شده بود و مدام فریاد میزد و و میگفت: نه! سایت همسریابی زندگی نو نفس عمیقی کشید و در حال نوازش موهای سایت همسریابی آغازی نو او را آرام صدا زد از خواب پرید و روی تخت نشست ورود به پنل کاربری سایت همسریابی آغاز نو هم کنارش نشست و گفت: قربونت برم خواب دیدی عزیزم نترس! بیدار شدی دیگه میخوای دربارش حرف بزنی؟ شاید حرف زدن درباره کاب و سهات باعث بشه حالت بهتر شه سایت همسریابی آغازی نو محکم سایت جدید همسریابی آغازی نو را در آغوش گرفت و در حالیکه به پهنای صورت اشک میریخت گفت: یه کابوس دیگه ام به کاب و سای قبلیم اضافه شده, کاب و س از دست دادن تو! ورود به سایت همسریابی آغازی نو التماست میکنم تو رو قرآن هر چی پیش اومد توی آینده ترکم نکنی بهم قول بده اگه تو بری من دیگه میمیرم, نمیتونم تحمل کنم نباشی سپس سرش را رو به آسمان بلند کرد و فریاد زد: دارم تقاص چی رو پس میدم؟ چرا کمکم نمیکنی؟ چرا هر بار یه مشکل جدید پیش پام میذاری؟ به بزرگیت قسم دیگه نمیکشم