
؟ من همون جا خشکم زده بود و جواب ورود به سایت همسریابی بهترین همسر جدید آخرین جمله ای بود که شنیدم که گفت: تو چه جورشو دوس داری؟ نخیر رسما منو جا گذاشتن و رفتن پام و با حرص کوبیدم بهترین سایت همسریابی در ایران و دنبالشون راه افتادم یعنی عمرا بذارم این دوتا بدون من بپیچونن و برن دَدَر خودم و بهشون رسوندم و دست انداختم و اون دوتا رو که داشتن عین دوتا کلاغ عاشق شونه به شونه هم می رفتن از هم جدا کردم و گفتم: خانما و آقایون فاصله شرعی رو رعایت کنید
به ورود به سایت همسریابی بهترین همسر نگاه کردم
بعدم چرخیدم و به ورود به سایت همسریابی بهترین همسر نگاه کردم و گفت: آقا شما مگه خودت بهترین سایت همسریابی در ایران مادر نداری؟! ورود به سایت همسریابی بهترین همسر دستم و گرفتم و شوتم کرد و اون ور و گفت: چرا خواهر مادر دارم ولی زندگیشون به خودشون ربط داره! د بیا اینم از داداش ما یعنی من برم الان چه نوع خاکی تو سرم بکنم ورود به سایت همسریابی بهترین همسر جدید که انگار با اون کار من رفته بود رو استپ دوباره پلی شد و به حرفش ادامه داد نخیر این دوتا از دست رفتن کلا اون که از مخ تعطیل اینم که بدتر اصلا نداره چیزی به اسم مخ سرم و بلند کردم و رو به آسمون گفتم: امروز خودمو به تو سپردم! و خودم حدسم کاملا درست از آب در اومد تا عصری که با هم بودیم
این ورود ب سایت همسریابی بهترین همسر ملت و اسکول کردن
این ورود ب سایت همسریابی بهترین همسر ملت و اسکول کردن اول که توی رستوران نشسته بودیم و داشتیم نهار می خوردیم یهو دیدم ورود به سایت همسریابی بهترین همسر بلند شد و رفت سر یه میزی که دو سه تا دختره نشسته بودن یه چند دقیقه یه چیزی گفت و بعدم برگشت یه کاغذ گذاشت روی میز و گفت: دیدم دختره بیچاره بس که نخ داد مرد رفتم برات شماره گرفتم چشمای من که هیچ چشمای این ورود به سایت همسریابی بهترین همسر سنگ پا هم رفت ته سرش لقمه شو با ورود ب سایت همسریابی بهترین همسر داد پائین و گفت: به کی نخ می داد! ورود به سایت همسریابی بهترین همسر جدید خیلی خونسرد یه تیکه جوجه کبابشو زد به چنگال و گفت: به بابابزرگ مرحوم من!