
گفتم من فقط خجالت می کشم صدای خنده آرومش اومد سایت همسریابی آنلاین منو نگاه دوباره اشکمو پاک کردم خانم! اینقدر ناز صدام کرد که ناخودآگاه سرمو بالا گرفتم لبخند زد سایت همسریابی آنلاین من همون سایت ازدواج موقت رایگان اصلا این ماجرای خواستگاری رو فراموش کن این تیکه رو پاک کن دو سه روز دیگه به صورت اصولی انجام می شه!
سایت همسریابی آغاز نو تلگرام وایساده بود
سایت همسریابی آغاز نو تلگرام وایساده بود سینه ای صاف کرد و گفت می خوای من برم سایت همسریابی هلو! با وحشت چرخیدم و به نگاه کردم اون بد تر از من سرخ شده بود بهش گفتم نه نری ها هم خندید آره اینجوری آقای کبیری دختر که بهم نمی ده هیچ پوستمم می کنه! بعدم لبخند دیگه ای زد و گفت در ضمن من همون امیر اصل کریمی هستم، نه! حالا با همین فکر بیا شام بخور! و دستی به چونه اش کشید و چشمکی به من زد و رفت گفت خل شده فامیل خودشم اشتباه می گه! خندیدم بذار این یه ماجرا بین خودم و بمونه! زود باش دیر شد اهه خیلی خب هولم نکن! اوف سایت همسریابی آغاز نو تلگرام سفر قندهار که نمی خوایم بریم حرف نزن اگه به تو باشه که اون بدبخت و دهن خشک می بری دهن خشکم بر می گردونی! حالا نگاه کن!
سایت همسریابی هلو بچه به بغل از اتاق اومد
سایت همسریابی هلو بچه به بغل از اتاق اومد سایت ازدواج موقت رایگان دویدم طرفش و گفتم بدش من این فندق خاله رو! تقریبا پونه رو پرت کردم تو بغلم بگیرش دیگه داره حالم به هم می خوره بس که چسبید به منو مک زد صورت تپل پونه رو ب وسیدم و گفتم حرف نزن سایت همسریابی هلو بد اخلاق وای از همین الان دلم واسش تنگ می شه! نشست روی مبل و دستش و کشید بین موهای کوتاه رنگ شده اشو گفت هنوز نرفتی این جوری وای به وقتی که کلا بری! صدای بوق ماشین از کوچه اومد و دوید وای سایت همسریابی آغاز نو تلگرام بدو! بچه بذار زمین می اندازیش بیا برو هلاک شد پونه رو گذاشتم توی بغل سایت همسریابی آغاز نو تلگرام و صورت هر دوشونو ب وسیدم