همسریابی آنلاین هلو - دیجی موویزی


ورود به کلاب دیجی موویزی ها

دوباره دیجی موویزی رو می ذاره سر راهش! یعنی با من بود که این همه دروغ و در آن واحد سر هم می کردم. دیجی موویزی این بار خنده ی آرومی کرد

ورود به کلاب دیجی موویزی ها - دیجی موویزی


دیجی موویزی فارسی

بهش چشم غره رفتم و دستشو فشار دادم. اونم یه نیم نگاه به کانال دیجی موویز که حالا شبیه گوجه لهیده شده بود انداخت و گفت: خوب دست من نبود. مجبور شدیم بخاطر کار بابا بریم از اونجا!

شماره ای چیزی بدی به دیجی موویز اینستاگرام

خوب نمی تونستی یه شماره ای چیزی بدی به دیجی موویز اینستاگرام که این همه داداشم عذاب نکشه! وای نمی دونی الان داره پزشکی می خونه! مامان اصرار داره براش زن بگیره همه چیزش آماده اس خونه که داره ماشینم که زیر پاش بود. باباهم قول داده درسش تموم شد مطبشو تحویلش بده. ولی خودش زیر بار نمی ره. یه بار به من گفت نمی دونه چرا فکر می کنه دوباره دیجی موویزی رو می ذاره سر راهش! یعنی با من بود که این همه دروغ و در آن واحد سر هم می کردم. دیجی موویزی این بار خنده ی آرومی کرد و گفت: وای راس می گی نگین جون؟ یعنی هنوزم منو دوست داره؟ آره عزیزم معلومه که دوستت داره! اگه بدونه پیدات کردم دیگه ولت نمی کنه! دیجی موویز اینستاگرام که تا اون لحظه خودشو کنترل کرده بود یهو بلند شد و گفت: دیجی موویزی معلومه اینجا چه خبره؟ کیه؟

انگار که این دیجی موویز اینستاگرام حشره باشه

برگشتم سمت پسره و دماغم و چین دادم و انگار که این دیجی موویز اینستاگرام حشره باشه گفتم: این کیه؟ دیجی موویزی دست منو کشید و گفت: دوست پسرم بود. الان باهاش کات کردم! کانال دیجی موویز با چشمای گشاد شده تقریبا داد زد: دیجی موویز kim! هم برگشت و اخمی بهش کرد و گفت: چیه؟ ناراحتی که دیگه یه سر خر نداری و می تونی با فریده جونت باشی! دیجی موویز kim من که توضیح دادم! خودتو توضیحت برین به جهنم! و دوتایی زدیم بیرون. تا بیرون کافی شاپ خودمو کنترل کردم و بعد دوتایی پخی زدیم زیر خنده. دیجی موویز kim کمی بعد آروم شد و قدم زنان با هم دور شدیم که یه دفعه کانال دیجی موویز غافل گیرمون نکنه! کنار خیابون ایستاد و برگشت سمتم و گفت: ممنون!

مطالب مشابه


آخرین مطالب