و روی صندلی مقابل تی وی نشست و آن را روشن کرد انقدر این کانال آن کانال کرد تا بلخره یک فیلم مهیج پیدا کرد و مشغول تماشای آن شد ولی رفته رفته احساس خواب آلودگی کرد و روی کاناپه دراز کشید و خوابش برد با حس نوازشی کم کم چشمهایش را باز کرد آدرس جدید همسریابی آغاز نو بود که داشت صورتش را نوازش میکرد از جا برخاست و همانطور که چشمهایش را میمالید گفت: تو باز اومدی
سایت جدید همسریابی آغاز نو پیامهای من خواب بودم
سایت جدید همسریابی آغاز نو پیامهای من خواب بودم سالم عزیزم خوبی؟ اوهوم سایت جدید همسریابی آغاز نو صفحه اصلی خندید: باز شده شبیه دختر بچه های تخس حتما ناهارم نخوردی چرا خوردم بعد ناهار سنگین شدم خوابم برد برم حاضر شم؟ نمیخوای استراحت کنی؟ نه عزیزم خسته نیستم حاضر شو تا بریم سایت جدید همسریابی آغاز نو به دستشویی رفت, دست و صورتش را شست و به اتاق خواب رفت و بلند گفت: ست صورتیمونو بپوشیم؟ و صدای آدرس جدید همسریابی آغاز نو را شنید: آره سایت جدید همسریابی آغاز نو ازدواج موقت سریع حاضر شد و از اتاق خواب بیرون آمد سایت جدید همسریابی آغاز نو صفحه اصلی هم حاضر شد و به راه افتادند که سایت جدید همسریابی آغاز نو گفت: اول بریم شیرینی فروشی؟ آدرس جدید همسریابی آغاز نو فکری کرد: باشه عزیزم جایی رو سراغ داری؟ بله به شیرینی فروشی رفتند و سفارش کیک هفت طبقه بعالوه شیرینی و نقل عقدشان را دادند
آدرس جدید سایت همسریابی آغاز نو گفت
سوار ماشین که شدند آدرس جدید سایت همسریابی آغاز نو گفت: خب حاال خریدامونو از کجا شروع کنیم؟ سایت جدید همسریابی آغاز نو بالفاصله گفت: از کت و شلوار تو آدرس جدید سایت همسریابی آغاز نو فکری کرد و گفت: خوبه موافقم میخوام کت شلوار سفید بخرم, ست لباس ماهی کوچولوم باشه, سفید ولی باید پولشو خودم بدما شمرده شمرده گفت: عزیزم کسی به شما یاد نداده که وقتی با یه آقای جنتلمن میای خرید نباید دست تو جیبت کنی؟ معترض گفت: آخه این خرید عروسیه خرید لوازم داماد با عروسه مگه این فقط یه عرفه و سایت جدید همسریابی آغاز نو پنل کاربری میخوام امروز سایت جدید همسریابی آغاز نو ازدواج موق عمل کنم دنده را جا زد و گفت: میدونم پول داری
سایت جدید همسریابی آغاز نو بد جنس خندید
لازم نیست هی به رخم بکشی اون از قضیه جهیزیه, اینم از الان سایت جدید همسریابی آغاز نو بد جنس خندید: خوب نقطه ضعف دستم دادیا و سایت جدید همسریابی آغاز نو ورود چشمهایش را ریز کرد و گفت: یه درصد فکر کن بتونی از این نقطه ضعف استفاده کنی مقابل کت شلوار فروشی شیک و زیبایی توقف کرد و هر دو پیاده شدند پس از پرو چند دست کت و شلوار سفید بلخره انتخاب کردند پیراهن سفید و کراوات و کمربند نقره ای خریدند و از مغازه بیرون آمدند که سایت جدید همسریابی آغاز نو ورود گفت: یچیز مهم یادمون رفت چی؟ البته سایت جدید همسریابی آغاز نو پیامهای من یادم بود ولی بعد اون قضایا دیگه وقت نشد و یادم رفت خب چی؟