منو گذاشتن صندلی عقب و آنا و یافتن همسر صیغه ای جلو نشسته بودن. وای آنا حتما به خونم تشنست.احساس میکردم تمام صورتم خونی شده سرم درد میکرد چشمام سوز بدی داشت. تو کل راه اریا یه چشمش به من بود یه چشمم به جلو... سایت صیغه کردن زن یه نگاه دل خورانه به آنا کرد. اما آنا مستقیم خیره شده بود به جلو.هیچی نمیگفتن.از این سکوتا بدم میومد اینا آرامش قبل طوفان سایت صیغه کردن زن بود. رسیدیم به بیمارستان. اصلا نمتونستم مچ دستمو تکون بدم. تمام دل رودم درد میکرد. آنا نگران بود اما با تکیه دادن به چگونه زن صیغه رایگان پیدا کنیم؟ رفتم تو.
و بعد از حرفایی که از درد نمیتونستم بهشون گوش بدم دراز کشیدم رو تخت. کلی پرستار ریختن رو سرم. رو شکر مرد بودن. یکی داشت صورتمو پاک میکرد اون یکی دستم وای اون یکی سرم چشمام سنگین شدو دیگه چیزی نفهمیدم.. ... چشامو که باز کردم از پنجره رو به روهوا رو به گرگ و میش صبح میزد. سایت صیغه کردن زن سرشو گذاشته بود رو تخت و فکر کنم خوابیده بود.آنا از در اومد با دیدن من لبخند بیجونی زد. وقتی فهمید بیدارم اومد سمتمو گفت داداشم رو شکر که بیدار شدی داداشی نمیدونی چی کشیدم.... ترسیدم بیدار نشی. یافتن همسر صیغه ای هم سرشو برداشت اوه. ..اوه این چه اخمی داره.اریا: بهتری احسان. با صدای خشداری گفتم اره..چه خبرتونه...خوبم. خیلیم خوبم.
همسریابی موقت هلو یه نگاه از پاین تا بالام انداختو گفت
همسریابی موقت هلو یه نگاه از پاین تا بالام انداختو گفت معلومه... دستم که باند زده بودن. سرمم که فکر کنم رو پیشونیم چند تا بخیه خورده بودچون سوز بدی میزد. تودل وکمرمم درد داشتم. سایت صیغه کردن زن کمرم خیلی تیر میکشه نکنه شیکسته؟ نه....نترس...دیشب شما که بیهوش شدی کلی اون اتاق این اتاق رفتی با این تخت.فقط یه کوفته گیه؟ صدای فین فین آنا اومد رومو کردم سمتش. تو چته آجی من که سلامم. آخه خیلی اذیت شدی....تقصیر من بود ببخشید.... بعد از یکم حرف زدن با آنا و دل داری دادنش. مرخص شدم و از چگونه زن صیغه رایگان پیدا کنیم؟ خواستم منو بزاره خونه خودم که آریا: احسان اینا کی بودن! ؟ مگسای گرد شیرینی داداش.
د کوفت الان وقت شوخیه. نه غلط بنده رو بپذیر غلط...یه غلطی نشونت بدم که از کنارش هفتا غلط دربیاد... بعد داد زد. ....من بازیچه دست شما بودممم.با داد سایت صیغه کردن زن گفتم. چگونه زن صیغه رایگان پیدا کنیم؟ داد نزن. هامون بدجوری افتاد تو نخ خراب کردن زندگیت الانم که من توی این حالم فقط بخاطر اون رقیب دیرینته میفهمی. ..مگه هامون دستگیر نشد. چرا...ولی یه بند هست بهش میگن بند پ.که هامون هم اون بندو به راحتی داره دستای سایت صیغه کردن زن اونقد رو فرمون فشار وارد میکردن که کاملا رگ به رگ شده بودن.
رسیدیم خونه یافتن همسر صیغه ای پیاده شد.
رسیدیم خونه یافتن همسر صیغه ای پیاده شد. آنا هم خواست پیاده شه که گفت شما حق نداری هیچ جابری همینجا میمونی تا من بیام. یه چشم غره به اریا رفتم که گفت تویکی دهنتو ببند که اندازه کافی دلم ازت پره. آنا اجی مواظب خودت باش.نمیخواد بیای راست میگه. و درو بستم که دیدم یافتن همسر صیغه ای قفل مرکزی و زد. و اومد سمت من. اخماش تو هم بود... نمیدونم چی گفته بود به مامانم که تا حالا دنبالم نگشته بود. به محض ورود ما مامان که مارو دید رنگ از روش پرید.