لبخندی زدم و گفتم: دوسش داری؟ دستپاچه سری تکون داد آرام که انقدر کمرو نبود.
آهنگ شاد بندری سندی میدونستم.
البته تا اونجایی که آهنگ شاد بندری سندی میدونستم... ته شب بود که واسه برگشتن راهی شدیم، قرار شد که فردا شب برای مراسم خواستگاری بریم خونه ی خاله اینا... روی تخت خواب کنار آهنگ شاد بندری دراز کشیدم، حسابی خسته بودم... آهنگ شاد بندری قدیمی تو فکر بود، سمتش چرخیدم و گفتم: به چی فکر میکنی؟ دستشو زیر سرش گذاشت و لباشو روی هم فشار داد... آهنگ شاد بندری قدیمی بنظرت یهویی نیست؟ مثل خنگا ابرویی بالا انداختم... چی یهویی نیست، آهنگ شاد بندری قدیمی من خودم خنگم النم نیمکره ی چپ مغزم خوابه، حال تو این گیر و دار هوس خفن حرف زدن به سرت زده؟ اهنگ شاد بندری مخصوص رقص و دستمو کشید... با لحن بامزه ای گفت: آهنگ شاد بندری میگفتن زن پا به ماه غرغروئه ها آهنگ شاد بندری سندی باور نمیکردم صدای جیغم تا سه طبقه بالاتر هم رفت، با حرص گفتم: عمت غرغروئه، آهنگ شاد بندری با ارگ شدم غرغرو دیگه؟ آهنگ شاد بندری عربی و سرشو بال انداخت...
آهنگ شاد بندری عروسی نه خانومم
آهنگ شاد بندری عروسی نه خانومم آهنگ شاد بندری با ارگ کی گفتم شما غرغرویی، تسلیم، تو که شوخی نداری میزنی د ِم بابا شدن ناقصم میکنی دخترم باید از ناقص ببینه باباشو با این که خندم گرفته بود پشتمو بهش کردم و پتورو روی سرم کشیدم... قهرم، شبخیر گرمای تنشو که حس کردم خودمو جمع کردم و با لحن ساختگی گفتم: گفتم قهرم، برو اونور میخوام بخوابم دستشو توی موهام کشید و گفت: آهنگ شاد بندری عروسی مگه میتونی بغلم نکنی و بخوابی؟ خندم گرفت و این دفعه نتونستم خودمو کنترل کنم، سمتش برگشتم و قبل از اینکه چشماشو ببینم سرمو توی سینش گم کردم و آروم گفتم: ولی قهرما داشتم خواب هفت پادشاهو میدیدم که صداشو شنیدم.
- بالای سرم ایستاده بود
- و یه ریز میگفت: آهنگ شاد بندری عروسی
- ممنی آهنگ شاد بندری با ارگ صوتی
- ممنی ممنی لی پلکمو باز کردم
و با غیظ گفتم: هن، چته یه ریز ممنی ممنی اهنگ شاد بندری مخصوص رقص میکنی میخوای اسممو بذاری؟ خندید و کنارم نشست...
آهنگ شاد بندری نوچ ابروهامو توی هم کشیدم و گفتم: کوفت لباشو ورچید و گفت: آهنگ شاد بندری باشه ممن ِی بد، نخواستیم... پوکر فیس نگاهش کردم و توی یه حرکت سر جام نشستم و به بازوش مشت کوبیدم... اول صبحی آهنگ شاد بندری با ارگ صوتی بیدارکردی بگی باشه نخواستیم؟ صدای بلند خندش اتاقو برداشت، اینجا بود که به رفتارم فکر کردم و بعد از یه بازبینی خودمم خندم گرفت.