آروم آروم چشامو باز کردم اهم اینجا کجاست؟ نکنه مرده باشم؟ ِاوا چرا قلبم درد میکنه ها. بیا شانس نداشتم که اه اه مگه نگفتن برین به بهشت دیگه دردی رو احساس نمی کنید ای بابا. تا چشام خواست بیفته رو هم در اتاق به طرز فجیعی گشوده شد. ای لعنت بر پدر پی پدرت. دیدم یه مرد همچین قد بلند و چهار شونه با چشای پاچه گیر آبی با خوشحالی داره میاد سمتم اومد پیشم تا خواست چیزی بگه به زور و با صدای گرفته ای گفتم:از اون بالا کفتر میآید یک دانه جیگر میاید وجدان: دختره رو به موته هنوز آدم نشده هی روزگار مرده پقی زیر خنده منم مثل بلانسبت بز فقط نگاش میکردم چشام فعال شده بود با نیمچه لبخند گفتم: جوون چه خوشمل میخندی...
یهو وسط خنده زد زیر کانال دوست يابي هلو
یهو وسط خنده زد زیر کانال دوست يابي هلو. دیگه چشای من اندازه گردو شده بود. وایسا ببینم صدا و تصویر چه آشناست. عه این که کانال دوست یابی هلو چلغوز خودمونه. یهو همه اتفاقات توی مغزم مرور شد. من و کانال دوست یابی هلو توی مهمونی حرف های عثمان...با بهت به کانال دوست یابی هلو تهران نگاه کردم عمر هول شد و با لکنت گفت: خواهری به خودت فشار نیار دوباره قلبت درد میگیره بغضم بیشتر شد.
کانال دوست یابی هلو تهران آروم بغلم کرد
و یهو زدم زیرگریه کانال دوست یابی هلو تهران آروم بغلم کرد و گفت: هیش عزیزم کانال دوست يابي هلو نکن هیجان واست خوب نیس حالت بد میشه با کانال دوست یابی هلو است گفتم چرا اینکارو با من کردن؟ یعنی مامان رستا مامان واقعی من نبود بابای مهربونم پدر واقعی من نبود. الان باید بفهمم پدرم یه برادر بزرگم یه ... گریهم شدت گرفت جوری که قلبم تیر میکشید کانال دوست یابی هلو با چشمای خیس نگام کرد و گفت: رایکا تو منو داری به این فکر کن. من همیشه دوست داشتم یه خانواده واقعی داشته باشم حالا تورو به من داده من نمیخوام از دستت بدم خوشگلم.
الان میفهمم چرا انقد با مامان شباهت داشتی؟ اشکامو پاک کردم و گفتم: کانال دوست یابی هلو تهران میتونی درک کنی من چقد توی این سالها برای مرگ پدر مادرم قصه خوردم و برای تنهایم کانال دوست يابي هلو کردم میتونی؟ کانال دوست یابی هلو با اون یکی کانال دوست یابی هلو است گفت: درکت میکنم به همون که میپرستم قسم که درکت میکنم. منم توی زندگیم هرگز یه خانواده واقعی نداشتم توی بچگی محبت های مادرم بی رحمانه ازم گرفته شد منم تنها بودم ولی الان تورو دارم. تو خواهر منی!!