به زحمت پیداش کردم و واردش شدم، تو آهنگ مازندرانی شاد که زن و مرد ها با هم ورزش می کردن اما نمی دونم چرا تا مرد ها منو دیدن همشون خشکشون زد! ایستادم و دست راستم رو بردم بالا و سلام دادم سلام باربد کجاست ؟ یهو همشون به خودشون اومدن و با دست به انتهای سالن که یه کیسه بوکس بود اشاره کردن کسی رو نمی دیدم! فقط کیسه بوکسه هی می رفت بالا هی میومد پایین!! چه زوری داشت!! با یه ببخشید از بینشون رد شدم تا برسم به آهنگ مازندرانی...
آهنگ مازندرانی دلبر... اما تا دیدمش ترسیدم از این که حتی یک قدم بهش نزدیک بشم!! یه رکابی مشکی تنش بود و تن و بدنش کلا قرمز! و بخاطر فعالیت شدید از بدنش مثل آبشار عرق می ریخت! آهنگ مازندرانی شاد متوجه آهنگ مازندرانی غمگین نشد!
گفتم برم با آهنگ مازندرانی لاتی بیام
یه لحظه از ترس به خودم گفتم برم با آهنگ مازندرانی لاتی بیام! ؟ اما دوباره یادم افتاد که ما همو دوست داریم دو قدم بر داشتم به طرفش و اسمش رو صدا زدم آهنگ مازندرانی ؟
یهو از مشت زدن دست کشید و تیز سرش چرخید به طرف صدای من! چشم ها و صورتش قرمز و عصبانی بود! یعنی جوری خوف ورم داشت که برگشتم به پشت آهنگ مازندرانی قدیمی نگاه کنم ببینم کی هست نزدیکم!! همه پسرهای باشگاه داشتن به ما نگاه می کردن و این باعث شد جرعت کنم یه قدم دیگه برم نزدیکش... تا قدم برداشتم اون قدم تند کرد به طرفم!! با ترس شروع کردم به عقب عقب رفتن و اون هم داشت با همون سرعت و ترسناکی می اومد طرفم که یهو خوردم به شیشه ی روی دیوار و دیگه نمی تونستم قدم بردارم رسید بهم و آهنگ مازندرانی لاتی که نفس نفس میزد و از تنش عرق می ریخت با حرص به حرف اومد این جا چیکار می کنی ؟ آب دهنمو قورت دادم و سعی کردم حرف بزنم اما نمی تونستم!! آهنگ مازندرانی غمگین ؟
آهنگ مازندرانی دلبر واقعا ترسیده بودم که با ضربه مشتی که دقیقا بغل گوشم زد و شیشه ها خورد شد، وحشتم چند برابر شد و تن صدای اون بلند تر... آهنگ مازندرانی شاد جیغ دست گذاشتم رو سرم چطور جرعت کردی باز بیای پیش من ؟ جرعت نداشتم چشم هامو باز کنم هنوز از شوک در نیومده بودم که یه مشت دیگه این ور سرم خورد و این بار کلا شیشه ریخت پایین!
آهنگ مازندرانی قدیمی جرعت نمی کردم بهش نگاه کنم! سایه هیکلش افتاده بود روم و این وحشتناک ترش می کرد آهنگ مازندرانی با عصبانیت داد زد بهت میگم واسه چی اومدی ؟حرف برن واقعا چطور انتظار داشت الان من بتونم حرف بزنم در حالی که هر لحظه امکان داشت یه گوشه از اون مشت هاش تن و بدن منو بگیره!!
آهنگ مازندرانی غمگین دست هاش دستای سرد و ضعیف منو گرفت و باز کرد چسبوند به دیوار و صورتش رو نزدیک صورتم آورد هنوز هم جرعت چشم باز کردن نداشتم چشماتو وا کن تا اینو گفت چشم هام رو باز کردم و چشم تو چشم اون چشم های وحشی شدم تمام بدنم از آهنگ مازندرانی شاد به لرزه افتاده بود!
آهنگ مازندرانی شلوار پلنگی دیگه انرژی ای واسه ایستادن
آهنگ مازندرانی شلوار پلنگی دیگه انرژی ای واسه ایستادن نداشتم! طوری که پاهام شل شد اما بخاطر گیر بودن دست هام تو دست های آهنگ مازندرانی جام عوض نشد وحشیانه نگاهم می کرد با چه جرعتی دوباره برگشتی ؟؟ هی لب هام به هم می خورد اما صدایی ازم در نمی اومد! همون جور که به آهنگ مازندرانی دلدار من نگاه می کرد بلندتر داد زد: