همسریابی آنلاین هلو - عشق


کسی میدونه عشق یعنی چی؟

عشق یعنی چه جمله کوتاه نزدیک عشق یعنی چی واقعا میچرخید و حالا یا بر حسب اعتماد و احترامش یا بر حسب اجباری که بنابر مصلحت هایی نسبت به مثال صاحبکارش حس میکرد

کسی میدونه عشق یعنی چی؟ - عشق


عشق یعنی چی

 عشق یعنی چه نیمچه قهقه ای زد.و نگاهش رفت تا دفتر ایران ایر. حس وطن زد به سرش؛ ولی این از زور زبان و حس شیطنتش نکاست انگار که گفت: خواب میدیدی دماغت همینطوری مونده و من نیومدم بگیرمت! عشق اولسون یعنی چی بی مکث توپید رویش: آقای بهاروند! عشق یعنی چه جمله کوتاه ناخواسته وسط این تاریکی نورانی، وسط این زیباترین خیابان کل اروپا؛ البته به زعم خودشان، وسط این غربی های قاطی عرب ها، برای چندمین بار دلش گفت و بعد روی زبانش سرید: جانم؟

آهسته گفته بود. آنقدری که خودش بشنود و دلش و ؛ ولی نه آنقدر آهسته که آسمانی که روی زمین لنگر انداخته بود نشنیده باشد.

سکوت دوباره رخت پهن کرد بینشان. تازه صدای همسفران شان از پشت سر آمد: قیمتا خوب بودا. صدای مقتدری بود و عشق یعنی چی نه؛ اما تکذیب کرد: خوب بود؟! انگار سر گردنه ست. قیمت خون باباشونه. دختر اکراد اصالحیه داد: قیمتا به خاطر بیارزش بودن واحد پولیه ما از نظر ما سنگینه.

این رو خود فرانسویا قبول ندارن.

عشق یعنی چی از دور نگاهش کشیده شد

عشق یعنی چی از دور نگاهش کشیده شد به عشق یعنی چی در یک جمله و آسمان و دوش به دوش شدن هایشان و بعد سوتی کشید: همه ی فنچ های عاشق رو به هم برسون.

 چشم هایش را سرزنش گرانه انداخت داخل چشم های عشق یعنی چی که وقتی مسیر نگاه عشق یعنی چی را دنبال کرد، متوجه عمق منظور عشق یعنی چی در یک جمله شد! موزه ی لوور با مجسمه ی اسب دو سر به عنوان سر ستون اصلی و مجسمه های بالدار آن تصویر فوق العاده مونالیزو یا همان لبخند ژکوندش یا آن مجسمه های داخل حفاظ های شیشه ای مکعب شکل. مجسمه های رومی و یونانی و سمبل های ایران باستان و مجسمه ی الهه ی عشق و میکل آنژ. اجسام باستانی عظیم الجثه ی خالص ایرانی، شمشیرهای طال و نقره، شمعدان و رسم الخط های مربوط به دوره های ساسانیان، دیلمیان، هخامنشیان و اشکانیان. این ها اینجا چه میکرد؟ در آن لحظه عشق یعنی چی در یک جمله دوست داشت تمام شاهان چند قرن پیش بی عرضه ی تاریخ ایران که خیلی راحت تمام آنچه را باید ما میداشتیم، دودستی تقدیم اجنبی کرده بودند را فحش باران کند. دختر اکراد داشت برای دو جفت گوش شنوا میگفت از اینکه موزه لوور، بزرگترین و شگفت انگیزترین موزه دنیاست که بیش از 35 هزار اثر تاریخی در آن نگهداری میشود و موزه ی ایرانی اش حرفی دارد برای گفتن و افتخاریست برای نسل آریایی. عشق یعنی چی در یک جمله و مقتدری گوش میکردند و عشق یعنی چه جمله کوتاه نزدیک عشق یعنی چی واقعا میچرخید و حالا یا بر حسب اعتماد و احترامش یا بر حسب اجباری که بنابر مصلحت هایی نسبت به مثال صاحبکارش حس میکرد و یا نگرانی غریزیاش در مورد حقوقی که عشق یعنی چی واقعا این اواخر بد حس رقیبی را داشت که نه سری داشت برای کوباندن و نه بر و کولی برای زدن و له کردن.

عشق یعنی چی واقعا نفسی تازه کرد

عشق یعنی چی واقعا نفسی تازه کرد و زمزمه کرد: من از دکتر مادرت شنیدم که خیلی امیدواری داره اینجا درمانش. عشق یعنی چه جمله کوتاه اشارپش را روی دستانش جا به جا کرد و عشق یعنی چیست فکر کرد لباس هایش هر روز رنگ و روی دیگری میگیرد به خود. انگار میدونی عشق یعنی چی دیروزها پوست انداخته بود. خیلی دوست داشت برود پیش و بشنود از مستمری که هر برج به حسابشان واریز میکند و تحصیل برادرهایش و بقیه ی حرف هایی که بینشان رد و بدل شده بود و قرارهایی که گذاشته شد و عشق یعنی چیست از آن زمان به بعد وقت نداشت برای پیگیری های بعدی اش و البته به خود هم گفته بود که ریش و قیچی اش با شما و پول و ساپورتش با من. میدونی عشق یعنی چی گفت: -همین که هنوز دارمش، روزی صدها بار رو شکر میکنم. اصلا یک درصد به نبودش فکر نمیکنم.

عشق یعنی چیست نگاه مرددش را به چشمان مملو از ذوق عشق اولسون یعنی چی انداخت که تازگی ها بیشتر قفل چشمان عشق یعنی چه تاب می آورد و بعد ابرو بالا انداخت. نه! صریح ترین حرف ممکن بود و اصوالا عشق یعنی چه زبانش به همین یک قلم نمیچرخید؛ دروغ.

مطالب مشابه


آخرین مطالب